بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

طواف کعبه دل کن اگر دلی داری

طواف کعبه دل کن اگر دلی داری

دلست کعبه معنی تو گل چه پنداری

طواف کعبه صورت حقت بدان فرمود

که تا بواسطه آن دلی بدست آری

هزار بار پیاده طواف کعبه کنی

قبول حق نشود گر دلی بیازاری

بده تو ملکت و مال و دلی بدست آور

که دل ضیادهدت در لحد شب تاری

هزار بدره زر گر بری بحضرت حق

حقت بگوید دل آر اگر بما آری

که سیم و زر برمالاشی است بی مقدار

دلست مطلب ما گر مرا طلب کاری

ز عرش و کرسی و لوح و قلم فزون باشد

دل خراب که آنرا کهی بنشماری

مدار خوار دلی را اگر چه خوار بود

که بس عزیز عزیزست دل در آن خواری

دل خراب چو منظر گه اله بود

زهی سعادت جانی که کرد معماری

عمارت دل بیچاره دو صد پاره

ز حج و عمره به آید بحضرت باری

کنوز گنج الهی دل خراب بود

که در خرابه بود دفن گنج بسیاری

کمر بخدمت دلها ببند چاکروار

که بر گشاید در تو طریق اسراری

گرت سعادت و اقبال گشت مطلوبت

شوی تو طالب دلها و کبر بگذاری

چو همعنان تو گردد عنایت دلها

شود ینابع حکمت ز قلب تو جاری

روان شود ز لسانت چو سیل آب حیات

دمت بود چو مسیحا دوای بیماری

برای یک دل موجود گشت هر دوجهان

شنو تو نکته لولاک از لب قاری

وگرنه کون مکانرا وجود کی بودی

ز مهر و ماه وز ارض و سمای زنگاری

خموش وصف دل اندر بیان نمی گنجد

اگر بهر سر مویی دو صد زبان داری

حضرت عشق مولانا

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.