بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

شاعری که نزد رهبری «فتنه» بپا کرد!‼

شاعری که نزد رهبری «فتنه» بپا کرد!

مهدی جهاندار شب گذشته در دیدار

با رهبری شعری زیبا از فتنه خواند که تحسین همه را برانگیخت:

فتنه شاید روزگاری اهل ایمان بوده باشد

آه این ابلیس شاید روزی انسان بوده باشد

فتنه شاید در لباس میش، گرگی تیز دندان

در لباسی تازه شاید فتنه چوپان بوده باشد

فتنه شاید کُنجِ پستوی کسی لای کتابی؛

فتنه لازم نیست حتماً در خیابان بوده باشد

فتنه شاید در صفِ صِفین می‌جنگیده روزی

فتنه شاید در زمان شاه، زندان بوده باشد!

فتنه شاید با امام از کودکی همسایه بوده

یا که در طیّاره‌ی پاریس - تهران بوده باشد

فتنه شاید تابی از زلف پریشانِ نگاری

فتنه شاید خوابی از آن چشم فتّان بوده باشد

فتنه شاید اینکه دارد شعر می‌خواند برایت؛

وا مصیبت! فتنه شاید از رفیقان بوده باشد

ذرّه‌ای بر دامن اسلام ننْشیند غباری

نامسلمانی اگر همنامِ سلمان بوده باشد

دوره‌ی فتنه است آری، می‌شناسد فتنه ها را

آن‌که در این کربلا عبّاسِ دوران بوده باشد

فتنه خشک و تر نمی‌داند خدایا وقت رفتن

کاشکی دستم به دامانِ شهیدان بوده باشد

وقتی شاعر این بیت را خواند:

فتنه شاید کنج پستوی کسی لای کتابی

فتنه لازم نیست حتماً در خیابان بوده باشد

رهبر انقلاب و تمام حاضران او را تحسین کردند.

اما وقتی به این بیت رسید: «فتنه شاید اینکه دارد شعر می‌خواند برایت/ وا مصیبت! فتنه شاید از رفیقان بوده باشد» آقا سخن شاعر را قطع کرده و فرمودند: خدا نکند.

در پایان این شعرخوانی شاعر اصفهانی آقا سه مرتبه فرمودند: آفرین! بسیار بسیار خوب، خیلی خوب بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.