بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

‌چهارشنبه دوری

‌چهارشنبه دوری

کاش امشب وسط شادی و دور همی،یادیم بکنیم از آقایی که آخر سال هم رسید، ولی نیومد

کاش تو تقویم یه همچین شبی رو میزاشتن تا دور هم جمع شیم و به جای آجیل خوردن و آتیش بازی غصه داشته باشیم از اینکه سال تموم شد و آقامون نیومد و براش دعای فرج میخوندیم...

شرمندتیم آقا ؛

که همه چی داریم ...

الّا هوای جمکران و غصه برا نیومدنت !!

شرمنده ایم که با پایان سال،خوشحالیم از بهاری که داره میاد، در حالی که بهار اصلی رو فراموش کردیم !!

مردمان شهر همه در حال تکاپواند که سال جدید رو چطور آغاز کنند.!!

من امّا امروز گوشه ی دفتر شعرم می نویسم ؛

دیگران در تب و تاب شب عیدند ولی

مثل یک سال گذشته به تو مشغولم من

اللهم عجل لولیک الفرج

سیدکمال حسینی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.