بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

محمد علی ابطحی نوشت:

محمد علی ابطحی نوشت:

رفته بودم خوانسار. در یک مغازه ای داشتیم عسل می خریدیم. زن و شوهری از خوزستان وارد مغازه شدند. من را شناختند و خواستند با من عکس بگیرند و احوالپرسی نمایند.

صاحب مغازه تعجب کرد. من را به فروشنده معرفی کردند: ابطحی معاون آقای خاتمی رییس جمهور.خیلی گرم احوالپرسی کرد و عذر خواهی کرد و گفت الان شناختم!

آنها رفتند. بعد از آن مغازه دار خیلی تلاش می کرد گرمتر بگیرد.

موقع خداحافظی دست داد و گفت خیلی ممنون آقای احمدی نژاد.!

مردم گرفتار تر از آن هستند که به سیاست و سیاسیون توجه کنند.

ble.im/Drsalaam

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.