بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

حضرت امام محمد تقی جوادالأئمه (ع)

حضرت امام محمد تقی جوادالأئمه (ع)

امام نهم شیعیان حضرت جواد (ع ) در سال 195هجری در مدینه ولادت یافت . نام نامی اش محمد معروف به جواد و تقی است . القاب دیگری مانند : رضی و متقی نیز داشته ، ولی تقی از همه معروفتر می باشد . مادر گرامی اش سبیکه یا خیزران است که این دو نام در تاریخ زندگی آن حضرت ثبت است . امام محمد تقی (ع ) هنگام وفات پدر 8 ساله بود . پس از شهادت جانگداز حضرت رضا علیه السلام در اواخر ماه صفر سال 203ه مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه (ع ) انتقال یافت . مأمون خلیفه عباسی که همچون سایر خلفای  بنی عباس از پیشرفت معنوی و نفوذ باطنی امامان معصوم و گسترش فضایل آنها در بین مردم هراس داشت ، سعی  کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خویش قرار دهد .  از اینجا بود که مأمون نخستین کاری که کرد ، دختر خویش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع ) درآورد ، تا مراقبی  دایمی و از درون خانه ، بر امام گمارده باشد . رنجهای دایمی که امام جواد (ع ) از ناحیه این مأمور خانگی  برده است ، در تاریخ معروف است " .از روشهایی که مأمون در مورد حضرت رضا (ع ) به کار می بست ، تشکیل مجالس بحث و مناظره بود . مأمون و بعد معتصم عباسی می خواستند از این راه - به گمان باطل خود - امام (ع ) را در تنگنا قرار دهند . در مورد فرزندش حضرت جواد (ع ) نیز چنین روشی را به کار بستند . به خصوص که در آغاز امامت هنوز سنی از عمر امام جواد (ع ) نگذشته بود . مأمون نمی دانست که مقام ولایت و امامت که موهبتی است الهی ، بستگی به کمی  و زیادی سالهای عمر ندارد . باری ، حضرت جواد (ع ) با عمر کوتاه خود که همچون نوگل بهاران زودگذر بود ، و در دوره ای که فرقه های مختلف اسلامی و غیر اسلامی  در میدان رشد و نمو یافته بودند و دانشمندان بزرگی در این دوران ، زندگی می کردند و علوم و فنون سایر ملتها پیشرفت نموده و کتابهای زیادی به زبان عربی ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود ، با کمی سن وارد بحثهای علمی گردید و با سرمایه خدایی امامت که از سرچشمه ولایت مطلقه و الهام ربانی مایه گرفته بود ، احکام اسلامی را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعلیم و ارشاد پرداخت و به مسائل بسیاری  پاسخ گفت . برای نمونه ، یکی از مناظره های  (احتجاجات ) حضرت امام محمد تقی (ع ) را در زیر نقل می کنیم : " عیاشی در تفسیر خود از ذرقان که همنشین و دوست احمد بن ابی دؤاد بود ، نقل می کند که ذرقان گفت : روزی دوستش ( ابن ابی دؤاد ) از دربار معتصم عباسی  برگشت و بسیار گرفته و پریشان حال به نظر رسید . گفتم : چه شده است که امروز این چنین ناراحتی ؟
گفت : در حضور خلیفه و ابوجعفر فرزند علی بن موسی الرضا جریانی پیش آمد که مایه شرمساری و خواری ما گردید . گفتم : چگونه ؟ گفت : سارقی را به حضور خلیفه آورده بودند که سرقتش آشکار و دزد اقرار به دزدی کرده بود .
خلیفه طریقه اجرای حد و قصاص را پرسید . عده ای از فقها حاضر بودند ، خلیفه دستور داد بقیه فقیهان را نیز حاضر کردند ، و محمد بن علی الرضا را هم خواست . خلیفه از ما پرسید : حد اسلامی چگونه باید جاری شود ؟ من گفتم : از مچ دست باید قطع گردد . خلیفه گفت : به چه دلیل ؟ گفتم : به دلیل آنکه دست شامل انگشتان و کف دست تا مچ دست است ، و در قرآن کریم در آیه تیمم آمده است : فامسحوا بوجوهکم و ایدیکم . بسیاری از فقیهان حاضر در جلسه گفته مرا تصدیق کردند . یک دسته از علماء گفتند : باید دست را از مرفق برید . خلیفه پرسید : به چه دلیل ؟ گفتند : به دلیل آیه وضو که در قرآن کریم آمده است : ... و ایدیکم الی  المرافق . و این آیه نشان می دهد که دست دزد را باید از مرفق برید . دسته دیگر گفتند : دست را از شانه باید برید چون دست شامل تمام این اجزاء می شود . و چون بحث و اختلاف پیش آمد ، خلیفه روی  به حضرت ابوجعفر محمد بن علی  کرد و گفت : یا اباجعفر ، شما در این مسأله چه می گویید ؟ آن حضرت فرمود : علمای شما در این باره سخن گفتند . من را از بیان مطلب معذور بدار . خلیفه گفت : به خدا سوگند که شما هم باید نظر خود را بیان کنید . حضرت جواد فرمود : اکنون که من را سوگند می دهی  پاسخ آن را می گویم . این مطالبی که علمای اهل سنت درباره حد دزدی بیان کردند خطاست . حد صحیح اسلامی  آن است که باید انگشتان دست را غیر از انگشت ابهام قطع کرد . خلیفه پرسید : چرا ؟ امام (ع ) فرمود : زیرا رسول الله (ص ) فرموده است سجود باید بر هفت عضو از بدن انجام شود : پیشانی ، دو کف دست ، دو سر زانو ، دو انگشت ابهام پا ، و اگر دست را از شانه یا مرفق یا مچ قطع کنند برای سجده حق تعالی محلی  باقی نمی ماند ، و در قرآن کریم آمده است " و ان المساجد لله ... " سجده گاه ها از آن خداست ، پس کسی نباید آنها را ببرد .معتصم از این حکم الهی و منطقی بسیار مسرور شد ، و آن را تصدیق کرد و امر نمود انگشتان دزد را برابر حکم حضرت جواد (ع ) قطع کردند. ذرقان می گوید : ابن ابی دؤاد سخت پریشان شده بود ، که چرا نظر او در محضر خلیفه رد شده است  سه روز پس از این جریان نزد معتصم رفت و گفت : یا امیرالمؤمنین ، آمده ام تو را نصیحتی کنم و این نصحیت را به شکرانه محبتی که نسبت به ما داری  می گویم . معتصم گفت : بگو . ابن ابی دؤاد گفت : وقتی مجلسی از فقها و علما تشکیل می دهی تا یک مسأله یا مسائلی را در آنجا مطرح کنی ، همه بزرگان کشوری  و لشکری حاضر هستند ، حتی  خادمان و دربانان و پاسبانان شاهد آن مجلس و گفتگوهایی  که در حضور تو می شود هستند ، و چون می بینند که رأی علمای بزرگ تو در برابر رأی محمد بن علی الجواد ارزشی ندارد ، کم کم مردم به آن حضرت توجه می کنند و خلافت از خاندان تو به خانواده آل علی منتقل می گردد ، و پایه های قدرت و شوکت تو متزلزل می گردد . این بدگویی و اندرز غرض آلود در وجود معتصم کار کرد و از آن روز در صدد برآمد این مشعل نورانی و این سرچشمه دانش و فضیلت را خاموش سازد . این روش را - قبل از معتصم - مأمون نیز در مورد حضرت جوادالأئمه (ع ) به کار می برد ، چنانکه در آغاز امامت امام نهم ، مأمون دوباره دست به تشکیل مجالس مناظره زد و از جمله از یحیی بن اکثم که قاضی بزرگ دربار وی بود ، خواست تا از امام (ع ) پرسشهایی کند ، شاید بتواند از این راه به موقعیت امام (ع ) ضربتی وارد کند . اما نشد ، و اما از همه این مناظرات سربلند درآمد . روزی از آنجا که " یحیی بن اکثم " به اشاره مأمون می خواست پرسشهای خود را مطرح سازد مأمون نیز موافقت کرد ، و امام جواد (ع ) و همه بزرگان و دانشمندان را در مجلس حاضر کرد . مأمون نسبت به حضرت امام محمد تقی (ع ) احترام بسیار کرد و آنگاه از یحیی خواست آنچه می خواهد بپرسد . یحیی که پیرمردی  سالمند بود ، پس از اجازه مأمون و حضرت جواد (ع ) گفت : اجازه می فرمایی  مسأله ای از فقه بپرسم ؟ حضرت جواد فرمود : آنچه دلت می خواهد بپرس . یحیی بن اکثم پرسید : اگر کسی در حال احرام قتل صید کرد چه باید بکند ؟ حضرت جواد (ع ) فرمود : آیا قاتل صید محل بوده یا محرم ؟ عالم بوده یا جاهل ؟ به عمد صید کرده یا خطا ؟ محرم آزاد بوده یا بنده ؟ صغیر بوده یا کبیر ؟ اول قتل او بوده یا صیاد بوده و کارش صید بوده ؟ آیا حیوانی را که کشته است صید تمام بوده یا بچه صید ؟ آیا در این قتل پشیمان شده یا نه ؟ آیا این عمل در شب بوده یا روز ؟ احرام محرم برای عمره بوده یا احرام حج ؟ یحیی دچار حیرت عجیبی شد . نمی دانست چگونه جواب گوید . سر به زیر انداخت و عرق خجالت بر سر و رویش نشست . درباریان به یکدیگر نگاه می کردند . مأمون نیز که سخت آشفته حال شده بود در میان سکوتی  که بر مجلس حکمفرما بود ، روی به بنی  عباس و اطرافیان کرد و گفت : - دیدید و ابوجعفر محمد بن علی الرضا را شناختید ؟ سپس بحث را تغییر داد تا از حیرت حاضران بکاهد . باری ، موقعیت امام جواد (ع ) پس از این مناظرات بیشتر استوار شد .امام جواد (ع ) در مدت 17سال دوران امامت به نشر و تعلیم حقایق اسلام پرداخت ، و شاگردان و اصحاب برجسته ای داشت که : هر یک خود قله ای بودند از قله های فرهنگ و معارف اسلامی مانند : ابن ابی عمیر بغدادی ، ابوجعفر محمد بن سنان زاهری ، احمد بن ابی نصر بزنطی کوفی ، ابوتمام حبیب اوس طائی - شاعر شیعی  مشهور - ابوالحسن علی بن مهزیار اهوازی و فضل بن شاذان نیشابوری که در قرن سوم هجری می زیسته اند .اینان نیز ( همچنانکه امام بزرگوارشان همیشه تحت نظر بود ) هر کدام به گونه ای مورد تعقیب و گرفتاری بودند . فضل بن شاذان را از نیشابور بیرون کردند . عبدالله بن طاهر چنین کرد و سپس کتب او را تفتیش کرد و چون مطالب آن کتابها را - درباره توحید و ... - به او گفتند قانع نشد و گفت می خواهم عقیده سیاسی او را نیز بدانم . ابوتمام شاعر نیز از این امر بی بهره نبود ، امیرانی که خود اهل شعر و ادب بودند حاضر نبودند شعر او را - که بهترین شاعر آن روزگار بود ، چنانکه در تاریخ ادبیات عرب و اسلام معروف است - بشنوند و نسخه از آن داشته باشند . اگر کسی شعر او را برای آنان ، بدون اطلاع قبلی  ، می نوشت و آنان از شعر لذت می بردند و آن را می پسندیدند ، همین که آگاه می شدند که از ابوتمام است یعنی  شاعر شیعی معتقد به امام جواد (ع ) و مروج آن مرام ، دستور می دادند که آن نوشته را پاره کنند . ابن ابی عمیر - عالم ثقه مورد اعتماد بزرگ - نیز در زمان هارون و مأمون ، محنتهای بسیار دید ، او را سالها زندانی کردند ، تازیانه ها زدند . کتابهای او را که مأخذ عمده علم دین بود ، گرفتند و باعث تلف شدن آن شدند و ... بدین سان دستگاه جبار عباسی  با هواخواهان علم و فضیلت رفتار می کرد و چه ظالمانه !

شادت اماماین نوگل باغ ولایت و عصمت گرچه کوتاه عمر بود ولی رنگ و بویش مشام جانها را بهره مند ساخت . آثار فکری و روایاتی  که از آن حضرت نقل شده و مسائلی را که آن امام پاسخ گفته و کلماتی  که از آن حضرت بر جای مانده ، تا ابد زینت بخش صفحات تاریخ اسلام است . دوران عمر آن امام بزرگوار 25سال و دوره امامتش 17سال بوده است . معتصم عباسی از حضرت جواد (ع ) دعوت کرد که از مدینه به بغداد بیاید . امام جواد در ماه محرم سال 220هجری به بغداد وارد شد . معتصم که عموی ام الفضل زوجه حضرت جواد بود ، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند . علت این امر - همچنان که اشاره کردیم - این اندیشه شوم بود که مبادا خلافت از بنی عباس به علویان منتقل شود . از این جهت ، درصدد تحریک ام الفضل برآمدند و به وی گفتند تو دختر و برادرزاده خلیفه هستی ، و احترامت از هر جهت لازم است و شوهر تو محمد بن علی الجواد ، مادر علی هادی فرزند خود را بر تو رجحان می نهد . این دو تن آن قدر وسوسه کردند تا ام الفضل - چنان که روش زنان نازاست - تحت تأثیر حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحریک و تلقین معتصم و جعفر برادرش ، تسلیم گردید .
آنگاه این دو فرد جنایتکار سمی کشنده در انگور وارد کردند و به خانه امام فرستاده تا سیاه روی  دو جهان ، ام الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند . ام الفضل طبق انگور را در برابر امام جواد (ع ) گذاشت ، و از انگورها تعریف و توصیف کرد و حضرت جواد (ع ) را به خوردن انگور وادار و در این امر اصرار کرد . امام جواد (ع ) مقداری از آن انگور را تناول فرمود . چیزی  نگذشت آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شدیدی بر آن حضرت عارض گشت.ام الفضل سیه کار با دیدن آن حالت دردناک در شوهر جوان ، پشیمان و گریان شد ، اما پشیمانی  سودی نداشت . حضرت جواد (ع ) فرمود : چرا گریه می کنی ؟ اکنون که مرا کشتی گریه تو سودی ندارد . بدان که خداوند متعال در این چند روزه دنیا تو را به دردی مبتلا کند و به روزگاری بیفتی  که نتوانی از آن نجات بیابی . در مورد مسموم کردن حضرت جواد (ع ) قولهای  دیگری هم نقل شده است .

فرزندان امام جواد

زن حضرت جواد (ع ) ام الفضل دختر مأمون بود . حضرت جواد (ع ) از ام الفضل فرزندی نداشت .

حضرت امام محمد تقی زوجه دیگری مشهور به ام ولد و به نام سمانه مغربیه داشته است .

فرزندان آن حضرت را 4 پسر و 4 دختر نوشته اند بدین شرح :

1 - حضرت ابوالحسن امام علی النقی ( هادی )

2 - ابواحمد موسی مبرقع

3 - ابواحمد حسین

4 - ابوموسی عمران

5 – فاطمه

6- خدیجه

7- ام کلثوم

8- حکیمه حضرت جواد (ع ) مانند جده اش فاطمه زهرا زندگانی کوتاه و عمری سراسر رنج و مظلومیت داشت .

بدخواهان نگذاشتند این مشعل نورانی نورافشانی کند . امام نهم ما در آخر ماه ذیقعده سال 220ه . به سرای جاویدان شتافت . قبر مطهرش در کاظمیه یا کاظمین است ، عقب قبر منور جدش حضرت موسی بن جعفر (ع ) زیارتگاه شیعیان و دوستداران است .

گیلان، در روزی که گذشت

گیلان، در روزی که گذشت

پنجاه و پنجمین پایگاه اورژانس 115 گیلان در روستای دستک آستانه اشرفیه به بهره برداری رسید .

رییس اداره اوقاف و امور خیریه آستارا گفت: بازسازی بنای بقعه امامزادگان ابراهیم و قاسم علیهماالسلام شهرستان آستارا با 70 درصد پیشرفت کار از سال 84 آغاز شده و برای تکمیل آن به 3 میلیارد تومان اعتبار نیاز است .

فرماندار صومعه سرا در همایش تجلیل از تولیدکنندگان مرغ بومی و محلی در گوراب زرمیخ صومعه سرا گفت: صومعه سرا با داشتن 185 واحد مرغداری و تولید هر دوره 45 روزه بیش از 12 میلیون تن مرغ گوشتی قطب نخست تولید گوشت سفید در استان است .

به مناسبت روز خبرنگار رییس و جمعی از معاونان سازمان جهاد کشاورزی گیلان و همچنین شهردار آستانه اشرفیه با حضور در تحریریه خبر صدا و سیمای مرکز گیلان با خبرنگاران این مرکز دیدار کردند .

مراسم سنتی علم واچینی در جوار امامزادگان محمد و هادی روستای شاه شهیدان خورگام رودبار برگزار شد . این مراسم قدمت ۱۵۰ ساله دارد و همه ساله در یکی از جمعه های مرداد برگزار می شود.

رییس اداره مدارس غیردولتی و مشارکت های مردمی آموزش و پرورش استان در املش گفت : 50 هزار دانش آموز دختر و پسر معادل 13 درصد دانش آموزان گیلانی در 765 مدرسه غیردولتی تحصیل می کنند .

فرمانده انتظامی آستارا گفت: ماموران ایست بازرسی سه راه قلعه در بازرسی از یک دستگاه خاور 3 تن تخم مرغ فاسد به ارزش 36 میلیون تومان کشف شد .

به مناسبت روزخبرنگارازخبرنگاران مناطق مختلف گیلان تجلیل شد.

مسابقات قران ایثارگران شرق گیلان با حضور 67 نفر از ایثارگران و خانواده های شهدا در 2 بخش قرائت و تحقیق در گلزار شهدای آستانه اشرفیه برگزار شد .

جلسه بصیرتی با حضور 500 بسیجی سنگر برگزار شد .

سپنتا حاکم زاده، امیر خلیفه و محراب عرفانی فرد از گیلان در دسته های مختلف به ترتیب مدال های طلا ، نقره و برنز رقابت های وزنه برداری کشور را کسب کردند.

چهارمین جشنواره مسابقات تکواندوی قهرمانی پسران خردسال گیلان در رشت برگزار شد.

iribnews_guilan

مرگ زنی آستارایی در رودخانه

http://uupload.ir/files/j30k_%D9%85%D8%B1%DA%AF_%D8%B2%D9%86.jpg

مرگ زنی آستارایی در رودخانه

زنی دامدار در رودخانه روستای منصور محله آستارا افتاد و غرق شد.

رئیس واحد آتش نشانی شهرداری لوندویل آستارا گفت :

زنی 62 ساله اهل منصور محله آستارا امروز هنگام عبور دادن گاوهایش از رودخانه این روستا بعلت شدت جریان آب ، بداخل رودخانه افتاد و غرق شد.

افراد محلی و امدادگران برای پیدا کردن جسد این زن در تلاشند.

iribnews_guilan

یک_دقیقه_مطالعه_و_تفکر

یک_دقیقه_مطالعه_و_تفکر

دلم می‌سوزد وقتی می‌بینم  توی شهرداری حقوق آنهایی که جدول حل می‌کنند، بیشتر از  آنهایی است که جدول تمیز می‌کنند! سقف خانه‌ی ما سوراخ است، ولی در عوض مناره‌های مسجدِ خالی سر به فلک کشیده است. همسایه‌مان هر ساله مکه می‌رود، می‌گوید خدا طلبیده؛ خدایا! خسته نمی‌شوی از قیافه تکراریَش؟ دوستانت چه قیافه‌های خاصی دارند، ریش، تسبیح، سجاده...؛ با اسمت چه احترامی دارند. اگر دوست بی‌ریش و تسبیح قبول می‌کنی، ما هم هستیم. اینجا می‌گویند برو دعایت را به فلانی بگو، پیش خدا آبرو دارد، شاید دعایت پذیرفته شود، خدایا نگو که پارتی بازی به عرش هم رسیده، من به این جماعت دیوانه کافر شده‌ام فقط تو را می‌شناسم و بس…

حسین پناهی

با سلام به مسئولین محترم شهرستان آستانه اشرفیه

http://uupload.ir/files/con5_%D8%A8%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85.jpg

با سلام به مسئولین محترم شهرستان آستانه اشرفیه

چند سالی است که سیل مهاجرت از شهرهای دیگر کشور تحت عنوان گردشگر، جهت  خرید زمین و مسکن در این شهر و حومه را مشاهده می کنیم،و با بینش اینجانب، به آینده نه چندان دور، نه تنها زمینها و ساختمانها به طور کذایی به اوج قیمتش میرسد!بلکه خود بومیهای این شهر هم توان خریدن زمینی که مال اجدادشان بود و هست را ندارند، علاوه بر اینکه ارزاق هم به همین علت، یعنی مهاجرت زیاد گردشگران جهت زندگی، گران و کم یاب خواهد شد،محصول بادام دارد از بین میرود،با فروش زمینهای مزروعی،محصول برنج دارد از بین میرود،ابریشم و پیله که بکلی از یادمان رفته، چرا مسئولین امر، از همین الآن تصمیم و چاره ای برای بی رویه فروختنهای زمینهای کشاورزی، و ساختن ساختمانهای بی رویه مسکونی،تخریب جنگل، واسکان گرفتن برای زندگی دائم مهاجرین غیر بومی، قانون گذاری و چاره ای نمی اندیشند؟(مسئولین محترم!) هر چه زودتر جلوی این معضل را بگیرید، مطمعن باشند به نفع این شهر وحومه است، و برد با شماست، به انتظار دستورات دراز مدت مسئولین از مرکز یا استان نباشید!،هر کس به فکر شهر خودش باید باشد،شما را بخدا بیایید یک ارزیابی از 6 سال پیش تا به حال از خرید بی رویه، وساخت و ساز بی وقفه، در روستاها و شهرمان بکنید، خواهید دید چه جور با پرداخت پولهای کلان، باغها،مزارع، و زمینهای روستا را به اصطلاح گردشگران خریده و به ساختمان ویا ویلا تبدیل میکنند،علاوه بر اینکه فرهنگ روستا نشینی که یک ارزش بزرگی برای گیلان دارد را خدشه دار میکنند،من در آینده نه چندان دور خطر معیشتی،از بین رفتن زندگی گیل نشینی گیلانی ها را احساس  میکنم، وجای بسی تاسف است، همانطوری که پیر و جوان و کودک به جای زبان مادری گیلکی صحبت کردن،مبادرت به صحبت فارسی نموده، آن هم نه فارسی فصیح،بلکه مشابه گیلکی!؟؟؟آخه مادر من!،برادرمن،!پدرمن!،اگر مشکل می بینی که فارسی را به زور صحبت کنی،خوب لهجه زیبای گیلکی خودت را بکار بگیر،مگر کسی به شما اجبار کرده که حتما در خانه ودر شهر وروستایت فارسی صحبت کنی،من که قم به دنیا آمدم و قم زندگی کردم، ولی چونکه زبان گیلکی زبان مادری من است را بسیار زود و در حد تافل یاد گرفتم، وافتخار هم میکنم گیلکی صحبت کنم،وبه این لهجه عشق میورزم، بعد می بینم دوست من که عمرش را در این شهر گیلان سپری کرده به من میگوید تو باید گیلکی صحبت کنی،بعد به خانواده اش که میرسد فارسی صحبت میکند،آن هم چه فارسی ای،به قول گیلکها،( اونه مین موش پایه داره)

برخورد فیزیکی ماموران شهرداری با دستفروش نابینا صحت ندارد

برخورد فیزیکی ماموران شهرداری با دستفروش نابینا صحت ندارد

انتشار خبر برخورد عوامل سدمعبر با یک دست‌فروش نابینا در برخی کانال های بی‌نام‌و‌نشان واکنش هایی را در روزهای اخیر به دنبال داشت.

اگرچه در این کانال‌ها سندی که از برخورد فیزیکی نیروهای سدمعبر با این دست‌فروش حکایت داشته باشد، منتشر نشده است، معاون خدمات شهری و محیط زیست شهرداری مشهد هم در گفت‌وگو با شهرآرا، این اتفاق را تکذیب کرد و گفت: در راستای رفع سدمعبر، به هیچ‌عنوان دست‌فروشان احتمالی جمع‌آوری نمی‌شوند بلکه کالای آن‌ها قبض می‌شود.

ضابطان مدیریت شهری از نیروهای انتظامی هستند که ضمن آشنایی کامل با وظایف خود، مراعات بسیاری از مسائل را می‌کنند و این‌طور نیست که بلافاصله وارد درگیری فیزیکی با دست‌فروشان شوند.

شهری

ShahraraNews

تجمع بزرگ طلاب و روحانیون تهران با عنوان «روحانیت صدای مردم»

http://uupload.ir/files/hrqu_%D8%AA%D8%AC%D9%85%D8%B9_%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF.jpg

تجمع بزرگ طلاب و روحانیون تهران با عنوان «روحانیت صدای مردم» در راستای دفاع از حقوق ملت و با هدف مطالبه‌گری موثر و جدی از قوای سه گانه، در حوزه علمیه مروی آغاز شد.

http://hawzahnews.com/detail/News/458352

قاضی: اسم؟

قاضی: اسم؟

برتولت برشت: شما خودتان می دانید!

قاضی:می دانیم اما شما خودتان باید بگویید.

برتولت برشت: خب. من را به خاطر برتولت برشت بودن محاکمه می‌کنید. دیگه چرا باید اسمم را بگویم؟

قاضی: با این حال باید اسمتان را بگویید. اسم؟

برتولت برشت: من که گفتم. برشت هستم،برتولت برشت.

قاضی: ازدواج کرده اید؟

برتولت برشت : بله

قاضی: با چه کسی؟

برتولت برشت: با یک زن.

(خنده ی حضار در دادگاه)

قاضی: شما دادگاه را مسخره می‌کنید؟

برتولت برشت: نه این طور نیست.

قاضی: پس چرا می‌گویید با یک زن ازدواج کرده‌اید؟

برتولت برشت: چون واقعا با یک زن ازدواج کرده‌ام!

قاضی: کسی را دیده‌اید با یک مرد ازدواج کند؟

برتولت برشت: بله!

قاضی: چه کسی؟

برتولت برشت: همسر من... او با یک مرد ازدواج کرده است...

""برتولت برشت"

ردپای تاریخ]

آب نداریم تقصیر منه

http://uupload.ir/files/xhiq_%D8%A2%D8%A8_%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%85.jpg

آب نداریم تقصیر منه

برق نداریم تقصیر منه

دلار گرونه تقصیر منه

طلاو سکه گرونه تقصیر منه

۹ میلیارد دلار ارز دولتی گم شده اونم من بالا کشیدم اقاااااا