ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
شب عاشورا
امشب شهادتنامة عشاق امضا میشود
فردا ز خون
عاشقان، این دشتدریا میشود
امشب
کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی
فرداپریشانجمعشان،چون
قلبزهرا میشود
امشب
بود بر پا اگر، این خیمة ثار الهّی
فردابه
دست دشمنان، برکنده از جا میشود
امشب
صدای خواندن قرآن بگوش آید ولی
فردا صدای
الامان، زین دشت برپا میشود
امشب
کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است
فردا خدایا
بسترش، آغوش صحرا میشود
امشب
که جمعکودکان،در خوابناز آسودهاند
فردا به
زیر خارها، گمگشته پیدا میشود
امشب
رقیه حلقة زرین اگر دارد بگوش
فردادریغ اینگوشوار
ازگوش او وا میشود
امشب،
به خیل تشنگان، عباس باشد پاسبان
فردا کنار
علقمه، بی دست، سقا میشود
امشب
که قاسم زینت گلزار آل مصطفاست
فردا ز
مرکبسرنگون، این سرو رعنا میشود
امشب
بود جای علی، آغوش گرم مادرش
فردا چو
گلها پیکرش، پامال اعدا میشود
امشب
گرفته در میان، اصحاب ثار الله را
فردا عزیز
فاطمه، بی یار و تنها میشود
امشب
به دست شاه دین، باشد سلیمانی نگین
فردا به
دست ساربان، این حلقه یغما میشود
امشب
سر سر خدا، بر دامن زینب بود
فردا انیس خولی و دیر نصاری میشود
امشب عزیز
فاطمه مهمان خواهر می شود
فردا میان قتلگه در
خون شناور می شود
امشب درون خیمه گه
دارد هزاران گفتگو
فردا در این صحرا سرش
دلدار خنجر می شود
امشب بهع سقا بس
سخن گوید ز سوز تشنگی
فردا تمام باغ او لب
تشنه پرپر می شود
امشب چو شمعی پر شرر
تا صبح می سوزد ولی
فردا ز جور
کوفیان بی عون جعفر می شود
امشب همه پروانه ها
دور و برش پر می زنند
فردا فدای راه
حق بی شیر اصغر می شود
امشب یتیم مجتبی
بنهاده سر دوش عمو
فردا ز سم اسبها صد
پاره پیکر می شود
امشب تمام دیده ها رو
جانب لیلا بود
زیرا که چون فردا شود
مجنون اکبر می شود
امشب مناجات حسین تا
عرش اعلا می رود
فردا سرش از تن جدا
مهمان مادر می شود
امشب کند زینب دعا هر
گز نگردد صبحدم
فردا ز جور خصم دون بی
یار و یاور می شود
امشب ز راز دشت خون
زینب حکایت می کند
فردا کنار علقمه او
بی برادر می شود
امشب برای روز نو در
کف نمانده چاره اش
فردا سر جانان جدا از
تیغ و خنجر می شود
گلچین
- دیوان حسان