خبرفوری

مدیرکل مدیریت ستاد بحران استانداری فارس گفت: خوشبختانه زلزله 5.4 ریشتری در منطقه دو برجی شهرستان داراب در این استان خسارتی نداشته است.

حسن فیاض پور افزود: براساس گزارش فرمانداری شهرستان داراب بر اثر این زمین لرزه که دو پس لرزه 3.1و 2.4 هم بدنبال داشته تنها در برخی از دیوارهای منازل روستایی ترک هایی خیلی جزئی بوجود آمده است .

فیتیله... هنوز جمعه تعطیله!

فیتیله... هنوز جمعه تعطیله!

 

ساعت هفت صبح بلند شدم. دوش گرفتم، سشوار کشیدم، لباسهایی که داده بودم اتوشویی را پوشیدم، عطر زدم، کفشهای واکس زده‌ام رو پوشیدم و راه افتادم سمت بانک.

ساعت هشت و نیم صبح جلوی بانک بودم  اما بانک تعطیل بود و کرکره‌هاش پایین. رفتم سراغ یه شعبه دیگه، اونم بسته بود. تا ساعت 10 به شعبه های مختلف سر زدم اما همه‌شون بسته بودند. نگران از اینکه دیر بشه، جستجو رو تموم کردم و با سنگ زدم به شیشه آخرین بانک. بعد از چند بار زدن، یک نفر از انتهای بانک پیدا شد. پیژامه و رکابی تنش بود و پتویی رو مثل شنل انداخته بود روی شونه‌هاش.

در بانک رو یک کم باز کرد و گفت:  چیه؟ چی کار داری؟

- سلام، صبح زیبای زمستونیتون بخیر... این گل تقدیم به شما!

- میگم چی کار داری؟

- بله... میخوام حساب باز کنم...

- الان؟

-چرا که نه!

-الان جمعه س دیوونه! برو فردا بیا...

- جمعه باشه... مثل اینکه الان توی پسابرجام هستیم ها! چطور بانکهای اروپایی روز یکشنبه باز بودن تا مردم  اونجا بتونن برن و تنها یک روز بعد از برجام سریع هزارتا ال‌سی باز کنن!

- کی گفته؟

-رییس جمهور!

- برو دهن من رو باز نکن!

سه درس مهم زندگی

سه درس مهم زندگی

 

١_ اگر میخواهی دروغی نشنوی،

اصراری برای شنیدن حقیقت نداشته باش...

٢_ به خاطر داشته باش هرگاه به قله رسیدی

همزمان در کنار دره ای عمیق ایستاده اى...

٣_ هرگز با یک آدم نادان مجادله نکنید

تماشاگران ممکن است نتوانند

تفاوت بین شما را تشخیص دهند...

 

عمویی

صبح زیبای دوشنبه تون بخیر

سلام

صبح زیبای دوشنبه تون بخیر

بیدار که شوی ؛

دیگر علاقه ای به قضاوت

در باره ی کسانی که

خواب هستند نداری.

اگر هنوز قضاوت میکنی

بدان که خوابی...!

مخلوقات عجیبی هستیم. .!!

برای گناهان خود وکیل هستیم.

وبرای مشکلات دیگران قاضى.

سبک زندگیتون رنگ خدا

وعاقبتتون بخیر

محمد

(توصیه های پزشکی)صبح خود را با آبلیمو و عسل شروع کنید

صبح خود را با آبلیمو و عسل شروع کنید

 

حفظ آب بدن

ترکیب لیمو، عسل و آب به تأمین آب مورد نیاز ما در طول روز کمک می کند و منبع خوبی برای دریافت سدیم، پتاسیم و منیزیم است

بهبود سیستم هضم

این نوشیدنی به دلیل وجود فیبر به سالم ماندن دستگاه گوارش کمک می کند و مانع ابتلا به یبوست می شود

سم زدایی

در کنار تولید صفرا، نوشیدنی آبلیمو عسل در دفع سموم به کبد کمک می کند

بهبود سلامت قلب

این ترکیب معجزه آسا با تنظیم فشار خون یکی از اصلی ترین تهدیدکننده های سلامت قلب را خنثی می کند

بهبود شرایط روحی

اگر صبح ها با خلقی بد و گرفته بیدار می شوید نوشیدن آبلیمو عسل را فراموش نکنید

مجید مرسلی، ردصلاحیت‌های اخیر

مجید مرسلی، ردصلاحیت‌های اخیر در روند انتخابات مجلس دهم را دستمایه شعری طنز قرار داده است.

 

به گزارش «انتخاب»، این شعر را  در ادامه می‌خوانید:

 

«از همان روز که من رد‌ شده‌ام

در نگاه دگران بد شده‌ام

دوستانم همگی می‌خندند

دائما وصله به من می‌بندند

در و همسایه ز من رو گردان

چهره‌ها درهم و دل‌ها نگران

رفته از خانه من همسر من

برده همراه خودش دختر من

گفتم ای همسر بی مهر و وفا

علتش چیست که رفتی حالا؟

مدعی گشت فریبم دادی

تو در این کار، عجب استادی!

حال باید که پس از این همه سال

رو شود دست تو در این احوال؟!

التزام تو به آیینت کو؟

مذهبت کو؟ تو بگو دینت کو؟

سال‌هایی که به مشهد رفتی

دم به دم رفتی و ممتد رفتی

همه از روی ریاکاری بود؟

مثل یک فیلم، سیه‌کاری بود؟

سال‌ها بود که مرتد بودی؟

و در این کار سرآمد بودی؟

کور بودم که ندانستم من

با تو پیمان وفا بستم من

حال شورای نگهبان عزیز

عالمند و همگی اهل تمیز

مچ تو باز نمودند اکنون

گر چه بودی به درون دیگرگون!

رد نمودند صلاحیت تو

برملا شد ز تو شخصیت تو

گفتم ای یار چه می‌گویی تو؟!

زین گذرگاه چه می‌جویی تو؟!

سال‌ها خدمت میهن کردم

کس نکرد آن همه که من کردم

چون صلاحیت من رد شده است

اهل ایمان همه مرتد شده است؟!

مانده ام تا که چه تدبیر کنم؟

به که من ناله شبگیر کنم؟

گفت اینها همه لاف است و دروغ

بردی از زندگی من تو فروغ

یا طلاقم بده ای بی‌ایمان

یا که راحت کن و جانم بستان»

کریمی ازلولمان

ﺧﻮﺍﺳﮕﺎﺭﯼ ﺑﺎ ﻟﻬﺠﻪ شیرین ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ

ﺧﻮﺍﺳﮕﺎﺭﯼ ﺑﺎ ﻟﻬﺠﻪ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ

ﺧﻮﺍﺳﮕﺎﺭ : ﻣِﻼﮐﻮﯼ ﺷﻤﻮ ﺑﺮِﯼ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﭼﯿﭽﯿﻪ ! ؟

ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻢ ﮔﺮﺍﻣﯽ : ﺑَﺮﯼِ ﻣﻦ ﺗﻔﺎﻫﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﻤﻪ !

ﺧﻮﺍﺳﮕﺎﺭ : ﺗﻔﺎﻫﻢ ﮐﻪ ﻫﺎ ! ﺩﯾﮕﻪ؟

ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻢ ﮔﺮﺍﻣﯽ : ﻣﻬﻢ ﺗﻔﺎﻫﻤﻪ ﺑﻌﺪﺵ ﯾﯽ ﺳَﺨﻔﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻟﻮﯼﺳَﺮُﻡ ﺑﺎﺷﻪ !

ﺧﻮﺍﺳﮕﺎﺭ : ﺧﺐ ﺍﻭ ﮐﻪ ﻫﺎ ! ﺩﯾﮕﻪ ﭼﯿﭽﯽ ! ؟

ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻢ ﮔﺮﺍﻣﯽ : ﻣﻬﻢ ﺗﻔﺎﻫﻤﻪ ﻭ ﯾﯽ ﺩﻭﻧﻪ ﺳﺨﻒ ﻭ ﯾﯽ ﺑﺎﻏﯽﺗﻮﻭ ﻗﻼﺕ !!

ﺧﻮﺍﺳﮕﺎﺭ : ﺧﻮﺏ ﺩﯾﮕﻪ ﭼﯿﭽﯽ؟!

ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻢ ﮔﺮﺍﻣﯽ : ﺧﺐ ﻫﻤﻮ ﺗﻔﺎﻫﻢ ﻭ ﯾﯽ ﺩﻭﻧﻪ ﻣﺎﺷﯿﻨﻢ ﺑَﺮَﻡﺑﯿﮕﯿﺮﯼ ﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﻭﻧﻮﯼ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻢ !

ﺧﻮﺍﺳﮕﺎﺭ : ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﭼﯿﭽﯽ ! ؟

ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻢ ﮔﺮﺍﻣﯽ : ﺧﺐ ﺗﻔﺎﻫﻢ ﻭ ﺧﻮﻧﻪ ﻭ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﻭ ﮔﻔﺘﻢ.ﯾﻪﻋﺎﻟﻤﻪ ﻫﻢ ﭘﻮﻝ ﺩﻭﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﺪ ﻧﯿﺴﺖ !

ﺧﻮﺍﺳﮕﺎﺭ : ﺩﯾﮕﻪ ﻓﺮﻣﺎﯾﺸﯽ ﻧﺪﺍﺭﯾﻦ ﺷﻮﻣﻮ ! ؟ﻣﯿﺨﻮﯼ ﯾﯽ ﺭﯾﺰﻩﻓﮑﺮ ﮐﻨﯽ؟ ﺷﺎﯾﺪ ﯾﺎﺩﺕ ﺑﯿﺎﺩﺍ

ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻢ ﮔﺮﺍﻣﯽ : ﭼﺮﻭ !! ﭼﺮﻭ !! ﻧﻤﯿﺨﺎﻣﻢ ﺷﻮﻣﻮ ﺯﯾﺎﺩ ﺗﻮﻭﺯَﻣَﺖ ﺑﯿﻔﺘﯿﺎ.ﺣﺎﻟﻮ ﺗﻔﺎﻫﻤﻢ ﻧﺘﻮﻧﻮﺳﯽ ﺟﻮﺭ ﮐﻨﯽ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯽ !!!

ﺧﻮﺍﺳﮕﺎﺭ : ﻫﺎ ! ﺑﺎﺷﻪ ﺭﻭ ﭼﯿﺸﻮﻡ ... ﺣﺎﻟﻮ ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﯾﯽ ﺩﻭﺭﯼﺑﺰﻧﻢ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﻡ

پدرام ازلولمان

مسیر نورانی امام رضا(ع)

مسیر نورانی امام رضا(ع)

در مسیر حرکت از مدینه تا خراسان از چه مناطقی عبور کردند؟درکتب تاریخى مسیرى که مامون تاکید داشت حضرت رضا(ع)را از آن عبور دهد یکى از راههاى متداول آن زمان به شمار مى رفت و آن از مدینه به بصره و از طریق اهواز به فارس و سپس از راه کویر و بیابان میان ایالت هاى فارس و خراسان مى گذشت و به مرو ختم مى شد. (مدینه معدن نقره نباج بصره اهواز بهبهان فارس یزد خراسان) البته در منابع راه دیگرى نیز آمده است که در آن زمان متداول بوده واز مدینه به سمت کوفه و بغداد مى رفت و سپس از آن جا به سمت رى، قم و خراسان و بالاخره به مرو منتهى مى شد. اما این مسیرباتوجه به عبور از دو شهر کوفه و قم و اینکه این دو شهر مرکز تجمع شیعیان در آغاز قرن سوم اسلامى بود و عبور امام رضا(ع)از این دو شهر مى توانست به قدرتمندى شیعیان این نواحى و شورش احتمالى آنان بیانجامد، لذا احتمال بردن امام ازاین مسیر بعید است.جهت مطالعه بیشتر رجوع کنید به:

- جغرافیاى تاریخى هجرت امام رضا(ع)از مدینه تا مرو نوشته جلیل عرفان منش

ابوالحسن ورزی: ترانه سرا

ابوالحسن ورزی زن زیبائی داشت که از خوبرویان تهران به شمار می‌آمد و علاوه بر چهره‌ی جذاب، روحی زیبا پرست و لطیف داشت. اهل دل و شیفته شعر و ادبیات و هنر بود و با این خصائل جسمی و روحی، الهام‌بخش طبع شاعرانه ورزی به شمار می‌آمد. وی نیز در جلساتی که همسرش شرکت می‌کرد، حضور داشت و در همین نشست و برخاست‌ها بود که بین او و آن جوان بلندبالای مازندرانی علائق عاشقانه شکفته شد و بتدریج حدیث مهرورزی آنها به یکدیگر از پرده بیرون افتاد و نهایتاً بین ورزی و همسرش جدائی رخ داد و آن عاشق و معشوق باهم ازدواج کردند.

طبع ظریف و حساس ورزی از این جدائی بسیار آزرده و مکدّر و ملول شد و به تدریج به آشفتگی‌های روحی گرفتار آمد. دوستان مشترک آنها که رنج و عذاب بی‌حد ورزی را می‌دیدند و احتمال می‌دادند که به جنون گرفتار آید، از این رویداد بسیار رنجیده و ناراحت شدند و آن را مغایر آئین دوستی و جوانمردی می‌دانستند و جمعاً به مرد بلندبالای مازندرانی فشار وارد آوردند که زن را رها کند و نهایتاً پس از ۷-۶ ماه آن دو از هم جدا شدند و زن بار دیگر به زندگی ورزی پیوست و غزل زیبا و پرمعنای «آمد امّا در نگاهش آن نوازش‌ها نبود»، بازتاب این رویداد بود. داستانی که موجب شد تا ورزی، آزردگی‌های روحی و احساسات لگدمال شده خود را در این غزل بیان کند. از سردی بوسه‌ها و نگاه‌های بی‌نوازش و آغوش بدون مهر شکوه و شکایت کند و از رسوائی‌ها ناله سردهد. تردید ندارم که خوانندگان صاحب‌نظر این نوشته براحتی می‌توانند به عمق ملال و آزردگی‌های روحی شاعر پی‌ببرند.

 

آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود

چشم خواب آلوده اش را مستی رویا نبود.

نقش عشق و آرزو از چهره ی دل شسته بود

عکس شیدایی، در آن آیینه ی سیما نبود.

لب همان لب بود اما بوسه اش گرمی نداشت

دل همان دل بود، اما مست و بی پروا نبود.

در دل بیزار خود جز بیم رسوایی نداشت

گرچه روزی همنشین جز با من رسوا نبود.

در نگاه سرد او غوغای دل خاموش بود

برق چشمش را، نشان از آتش سودا نبود.

دیدم، آن چشم درخشان را ولی در آن صدف

گوهر اشکی که من میخواستم پیدا نبود.

بر لب لرزان من، فریاد دل خاموش بود

آخر آن تنها امید جان من تنها نبود.

جز من و او دیگری هم بود اما ای دریغ

آگه از درد دلم زان عشق جانفرسا نبود

 

ابوالحسن ورزی: ترانه سرا

با صدای غلامحسین بنان..

صیادی از لولمان