بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

آنکه دوش آمد و از میکده بیرونم کرد

آنکه دوش آمد و از میکده بیرونم کرد

خنجری بر دل زارم زد و مجنونم کرد

من که در آب یکی دیده شنا میکردم

در شب هجر مرا غرق به جیحونم کرد

آخر شب که طرب جمع شد و باده شکست

رفتنش از در میخانه دگرگونم کرد

من در عزلتکده از خلق جدا میگشتم

دیدن نرگس شهلای وی افسونم کرد

محمدی سیجاوندی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.