ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
برگ سبز
خبر گناه ، اولیای خدا را از پا در می آورد
عالمى در شیراز بود که قبرش در حافظیه است و به حاج میرزا حسین یزدى معروف است. روزگارى مسجد این عالم، شلوغترین مسجد بود. او جزء علماى رده اول زمان قاجاریه در شیراز بود.
روزى براى شیراز حکمران و به تعبیر امروزى، استاندار فرستادند. جلسه معارفه گرفت. ادارى ها، نظامى ها و انتظامى ها را دعوت کرد، از جمله چند نفر از تاجران معروف بازار شیراز را نیز دعوت کرد.
براى این که میهمان ها شاد باشند، دسته اى مطرب یهودى نیز دعوت کرد که بخوانند و بنوازند. جلسه در روز پنج شنبه بود. حاج میرزا حسین یزدى روز جمعه بعد از نماز ظهر و عصر به منبر رفت.
گفت: من شنیده ام که دیروز در این شهر، در منزل حاکم میهمانى بوده و چند نفر از شما بازاریان متدین نیز شرکت کردید. دسته مطرب یهودى تصنیف خواندند و تار و تنبور زده و رقصیدند، خبرش را به من دادند.
طاقت من از شنیدن این خبر طاق شده است. رنج بیشتر من این است که شما چهره هاى مذهبى چرا در آن جلسه بودید و هیچ عکس العملى نشان ندادید.
از منبر پایین آمد و به خانه رفت و مریض شد. یک ماه نتوانست به مسجد بیاید. این گونه از پا در آمد.
روزى در طول این یک ماه، تاجرى آمد تا از بازار شیراز رد شود. به مغازه اى آمد تا جنسى بخرد، صاحب مغازه گفت: چنین پیشامدى در شیراز شده است.
تاجر گفت: عاقبت این پیشامد به خیر است؟ تاجر در فکر فرو رفت که مهمترین پیشامدى که شده این است که عالمى در این شهر از شنیدن خبر گناه مریض شده و امروز و فردا میمیرد و مرد.
از شنیدن خبر گناه می مردند.
اما ما چرا حالتى پیدا نمی کنیم؟ چون خود این گناهانى که ما می بینیم، گرچه خودمان اهل آن نیستیم،همین دیدن ها بین ما و خدا حجاب ایجاد کرده است. این است که می بینیم و ناراحت نمی شویم.
اما خبر گناه، اولیاى خدا را از پا در می آورد.
پس آثار گناه با خود گناهکار، در دنیا و آخرت، چه می کند؟
استاد انصاریان