‌از مردی پرسیدند؟

‌از مردی پرسیدند؟

بچه ات را بیشتر دوست داری یا همسرت رو ؟

پاسخ جالبی داد :

گفت بچم رو عاشقانه دوست دارم

ولی زنم رو عاقلانه

گفتم یعنی چی ؟

گفت :

من عاشق بچم هستم همه کارهاش رو دوست دارم همه افکارش رو و همه حرکاتش رو همه چیزش برام زیباست حتی اگر برای دیگران بد باشه

ولی همسرم را عاقلانه دوست دارم

دختر زیبای رویاهای من وقتی با من ازدواج کرد ؛

زیباترین موها رو داشت

بنابرین الان که بین موهای زیبایش موهای سفید میبینم،

من اون موهای سفید رو می پرستم ؛

وقتی با من ازدواج کرد صورتش بسیار زیبا بود "

حالا که چروکهای صورتش را می بینم'

من اون خطهای صورتش رو سجده میکنم

وقتی از دست من عصبانی میشه و سکوت میکنه،

من اون سکوت رو دوست دارم .

وقتی به خاطر من چندین سال با ناملایمات ساخته ؛

من اون ساختنش را دیوانه وار دوست دارم ...

پس من نسبت به همسرم عاقلانه عاشق هستم

زن هر چقدر هم که بزرگ شود ،

همسر شود ،

مادر شود ،

مادر بزرگ شود ،

درونش هنوز هم دختری کوچک چشم انتظار است ،

انتظار می کشد برای لوس شدن ،

محبت دیدن ؛

دستی میخواهد برای نوازش ،

و چشمی برای ستایش '

مهم نیست چند ساله شدی ،

زن که باشی

دنیای درونت همیشه صورتی ست .

محمدرضا فتحی پور

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.