یادی_از_شهدا

یادی_از_شهدا

وعده حق امام رضا (ع)

یه نوجوان 16 ساله بود از محله‌های پایین‌شهر تهران

چون بابا نداشت خیلی بد تربیت شده بود...

خودش می‌گفت: گناهی نشد که من انجام ندم...

تا اینکه یه نوار روضه حضرت زهرا سلام‌الله علیها زیر و رویش کرد...

بلند شد اومد جبهه

یه روز به فرمانده مون گفت: من از بچگی حرم امام رضا علیه‌السلام نرفتم.

می‌ترسم شهید بشم و حرم آقا رو نبینم

یک 48 ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا علیه‌السلام زیارت کنم و برگردم

اجازه گرفت و رفت مشهد

دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه

توی وصیت‌نامه‌اش نوشته بود:

در راه برگشت از حرم امام رضا علیه‌السلام، توی ماشین خواب حضرت رو دیدم

آقا بهم فرمود: حمید! اگر همین‌طور ادامه بدهی خودم میام می‌برمت...

یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود

نیمه شبا تا سحر می‌خوابید داخل قبر

گریه می‌کرد و می‌گفت: یا امام رضا علیه‌السلام منتظر وعده‌ام

آقا جان چشم به راهم نذار...

توی وصیت‌نامه ساعت شهادت، روز شهادت و مکان شهادتش رو هم نوشته بود

شهید که شد، دیدیم حرفاش درست بوده

دقیقاً توی روز، ساعت و مکانی شهیـد شد که تو وصیت‌نامه‌اش نوشته بود...

 راوی: همرزم شهید، حاج مهدی سلحشور

شهید_حمید_محمودی

TebyanOnline

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.