هوا سرد است و امّیدی به تابستان فردا نیست

*هوا سرد است و امّیدی به تابستان فردا نیست*

*چه خورشیدی؟ چه گرمایی؟ نه جانم این خبرها نیست*

*دماوندی که سر تا پا چهل سال است یخ بسته*

*اگر آتش بگیرد هم حریف غول سرما نیست*

*زمستان است و بورانی که سوزش خانمانسوز است*

*جناب شیخ کاری کن که ایران رو به ویرانی است*

*شعار انقلاب ما رفاه و عدل و ایمان بود*

*رفاه و عدل و ایمانی که سهم خانه ی ما نیست*

*نه آرامش،نه آسایش، نه نانی مانده در سفره*

*نه ایمانی به جا مانده نه آب و برق مجانی است!*

*دیار کورش و رستم پر از یک مشت معتاد است*

*اگر هم بابکی مانده، نه خرّمدین، که زنجانی است!*

*عدالت نیست آقا جان،مگر کوری؟ نمیبینی...*

*که دزدِ خانه آزاد است و صاحبخانه زندانی است؟*

*چه اسلامی؟ چه ایمانی؟  جناب شیخ باور کن*

*مسلمانی نه در ریش و نه داغ روی پیشانی است*

*دلت پیش خدا باشد،سرت در دیگ بیت المال؟*

*قضاوت با خودت اما کجای این مسلمانی است؟*

*خودم ناگفته میدانم جسارت کرده ام  اما...*

*جناب شیخ کاری کن،شرایط سختْ بحرانی است*

KHABARFOURYY

[خبر فوری (حسینی)]

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.