اوّل مهر است...

اوّل مهر است...

از برایت نامه‌ای با چشم گریان می‌نویسم

جمله-جمله حسرتم را زیر باران می‌نویسم

تا شکوفا گشته یاد روی تو در خاطر من

صد خزان دردم ولی وصف گلستان می‌نویسم

بی بهار روی تو ای دلستان بی‌وفایم

نام دل را غنچۀ سردرگریبان می‌نویسم

می‌نویسم عاشقم بر عطر زلفت، این عجب بین

برده‌ام بویی ز کفر، امّا از ایمان می‌نویسم

آنچه بنگارم همه از حسرت دل می‌نگارم

آنچه بنویسم همه از غربت جان می‌نویسم

در کلاس عشق تو افتاده‌ام اما عجیب است

اوّل مهر است و دارم مشق هجران می‌نویسم

یاد گیسوی تو بودم نامه را گر طول دادم

بر من مسکین ببخشا گر پریشان می‌نویسم...

سعید_سلیمان_پور

bolfozool

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.