ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
چنان کپ کرده ام که پیش چشمم جامه میرقصد
کت و شلوار بشکن میزند پیژامه میرقصد
به احوال من و این جیب خالی، گوشت میخندد
کره کل میکشد، کف کرده شیر و خامه میرقصد
خبرهای رسیده آنقدر خوبست که حتی
میان پخش زنده مجری برنامه میرقصد
چه آوردی سر این شهر با لبخندهای خود
که جاهل دست بالا برده و علامه میرقصد
چه فازی داشت برق قیمت بنزین که از شوقش
سیا با نازی و هوشنگ با هنگامه میرقصد
نشستم اعتراضم را برای شیخ بنویسم
که دیدم تمبر جفتک میپراند نامه میرقصد
عالیه رجبی
وطنزپایگاه شعر و ترانه طنز
vatanz_ir