بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

معرفی کتاب «درنگی در نجف» از توفیق خدمت تا شور زیارت...

https://uupload.ir/files/oy21_%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C_%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8.jpg

معرفی کتاب «درنگی در نجف»

از توفیق خدمت تا شور زیارت...

 سفر نامه یک خادم و زائر، جواد کلاته عربی..

نویسنده در این سفرنامه می‌کوشد پرسش‌هایی در ذهن مخاطب را پاسخ دهد؛ که شاید در حالت عادی ایجاد نشود ولی در ناخودآگاه ذهن خواننده وجود دارد. مخاطب تنها زمانی که پاسخی برایشان پیدا شود متوجه وجود آن سوال می‌شود.

او در این کتاب از زاویه یک خادم و زائر برای مخاطبش سخن گفته و مشاهداتش را شرح داده است.

استفاده از عکس اولین نکته‌ای است که در مرور این کتاب توجه هر خواننده‌ای را به خود جلب می‌کند

برشی از متن: تا ایستادم برای نماز، حسن یک لیوان آب آورد گذاشت کنارم. من به او گفته بودم تشنه هشتم، اما نگفته بودم آب می خواهم. حتی گفتم دفعۀ قبل به عمد آب نخورده ام. نمی دانم چرا این کار را کرد! بعد از سلام نماز، رفتم لیوان آب را گذاشتم کنار خروجی بالاسر حضرت، زیر جعبه مهرها. اما این ماجرای تشنگی ها خیلی برایم عجیب شده بود. دفعه قبل نمی دانستم باید چه کار کنم. کلی با خودم کلنجار رفتم و عاقبت تشنه از حرم حضرت عباس علیه السلام رفتم بیرون.

ArbaeenIR

www.arbaeen.ir

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.