بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

نامه ابوالفضل فاتح به رییس صدا و سیما: سرعت ویروس فراتر از سرعت مدیریت ماست / فاجعه را به وسعت فاجعه ببینیم

نامه ابوالفضل فاتح به رییس صدا و سیما: سرعت ویروس فراتر از سرعت مدیریت ماست / فاجعه را به وسعت فاجعه ببینیم

برای اطلاع رسانی نیازمند استراتژی جدید، مفاهیم جدید و چهره های جدیدی هستیم

فرض کنید امروز، بهمن ۱۳۹۸ است و شما مطلع شده اید ویروس کرونا وارد کشور شده و می تواند در عرض یک سال ۲۵۰ هزار تن از هموطنانمان یعنی به اندازه شهدای جنگ تحمیلی قربانی بگیرد و به همان اندازه به اقتصاد کشور لطمه وارد کند. بهترین اقدام چیست؟ بسیج  ملی همه امکانات کشور برای پیشگیری یا پرده پوشی؟

یکی از دلایل تشدید کرونا در ایران و چشم انداز نامطمئن آن، صرف نظر از ماهیت خطرناک پاندمی، عدم شناخت اولیه مسئولان از ابعاد واقعی خطر و سپس غلبه سیاست توجیه و پرده پوشی  بر رفتار حرفه ای بوده است، که در مقابل بر شناخت و رفتار مسئولانه مردم نیز تاثیر منفی گذاشته و با کم انگاری گروه هایی از مردم، مرزهای فاجعه را چنین وسعت داده است. در حقیقت همان رویکرد انکار، که در ابتدا در مسئولین مشاهده شد، در بخش های بزرگی از مردم نیز تاثیر گذاشته، مستقر شده و ادامه یافته است. با وضعیت فعلی نیز امیدی به بهبود موثر و کم هزینه نیست. چرا که متاسفانه هنوز مردم تصویر واضحی از پیامدهای آن در سطح فردی و ملی ندارند. طبیعت آدمی، نیازها و علائق محسوس و نزدیک خود را بر خطرهای غیر محسوس اولویت می دهد. از نظر علم ارتباطات نیز وقتی بزرگی این گونه خطرات و ابعاد وسیع پیآمدهای آن  به وضوح تبیین نشود و عمق و نزدیکی خطر محسوس نباشد، طبیعتا اولویت بسیاری از مردم انکار خطر و اولویت دادن به نیاز فوری و محسوس خواهد بود. علاوه، می دانیم که با اطلاع رسانی ناقص و تدریجی مردم بیشتر به خطر عادت می کنند تا این که به پرهیز از آن اهتمام ورزند.

فاجعه را به وسعت فاجعه باید نشان داد. این خالی کردن دلها نیست، بلکه خالی کردن خیابان و قانونمند کردن مراودات  و پیش گیری از سهل انگاری است. اگر باور داریم که حفظ مردم از اوجب واجبات است، نیازمند آن هستیم خسارت های جانی و ملی وارد شده به کشور و پیامدهای آتی را با همه وسعتش یکجا با مردم در میان بگذاریم، به تصریح و نه به تلویح!  آن گاه از مردم، طلب همکاری نماییم. قطعا  ارائه ی آمار مکتوب و شفاهی به تنهایی کافی نیست، نیازمند آن هستیم مردم و مسئولان به چشم خود عمق و ابعاد عریان فاجعه را از دریچه تلویزیون ببینند، همانگونه که از ابعاد سقوط یک هواپیما، لحظات پر اضطراب  و صدها قربانیان و خسارات آن یک جا با خبر می شوند. پدران و مادرانی که به سرعت چشم بر هم زدنی در عرض چند روز از وجودشان بی بهره می شویم، کودکانی که یتیم می شوند، جوانان و نخبگان و پزشکانی که جان خود را بر سر این راه گذاشته اند و سرمایه های معنوی و انسانی که محو می شوند و از کشته ها پشته ساخته شده و سونامی وحشتناکی که پیش روی همه ماست و سرمایه های کشورمان را می بلعد. این که ده ها هزار تن دور از چشم مردم بیمار می شوند، دور از چشم می میرند و دور از چشم دفن می شوند، مانع درک محسوس فاجعه شده است. به یاد می آورم در داستان زلزله بم صدا و سیما برای بسیج کمک های مردمی چنان برنامه هایی را از ابعاد محسوس فاجعه تدارک دیده بود که بسیاری ازمردم شب ها با حجاب کامل استراحت می کردند. آنجا اتفاقا جایی بود که تلویزیون باید به مردم تسلی می داد و بعدا آموزش محکم سازی می داد، چون خطر فوری دیگر وجود نداشت. اینجا باید به مردم حقیقت را گفت و انذار داد، چرا که خطر از رگ گردن نزدیک تر است.

متن کامل نامه به همراه پیشنهادات  که اوایل آبان نوشته شد

https://media.shafaqna.com/news/508200

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.