بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بهشت زیر پای مادرها

https://uupload.ir/files/072_%D8%A8%D9%87%D8%B4%D8%AA.jpg

https://uupload.ir/files/02y7_%D8%A8%D9%87%D8%B4%D8%AA1.jpg

https://uupload.ir/files/zg1g_%D8%A8%D9%87%D8%B4%D8%AA2.jpg

https://uupload.ir/files/l0kf_%D8%A8%D9%87%D8%B4%D8%AA4.jpg

بهشت زیر پای مادرها

سوسن علی‌آبادی مادر چهار فرزند به نام‌های سمیرا ۲۹ ساله، وحید ۲۶ ساله، زهرا ۲۳ ساله و محمد ۲۰ ساله هست که از بین این چهار فرزند ، سمیرا، وحید و محمد معلولیت ذهنی دارن و زهرا ناشنواست.

تنها زهراست که کمی تونسته از پس خودش بربیاد و درس بخونه، بقیه خواهر و برادرهاش از هرکاری ناتوانند. پدر بیماره و با سرمایه خیلی کم دستفروشی می‌کنه اما اینجاست که مادر تنها کسیه که بار بیشتر این زندگی رو دوشش هست.

رسیدگی به خوراک و پوشاک و بهداشت بچه‌ها که همه بزرگسالند به عهده مادره و اون صبح تا شب مشغول تر و خشک کردن بچه‌هاست و حتی شب هم استراحت نداره چون بچه‌ها تا سپیده صبح بیدارند.

نگهداری از بچه‌ها با این وضعیت در شرایط سخت معیشتی فقط کار یه  فرشته زمینی هست به نام مادر.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.