بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

آدمها به مرز هشدار که برسند ، آدم دیگری می شوند !

آدمها به مرز هشدار که برسند ،

آدم دیگری می شوند !

آدم ها خسته که شدند ؛

بی صدا تر از همیشه می روند !

احساسشان را بر می دارند و پاورچین پاورچین ، دور می شوند !

آدم ها هر چقدر هم که صبور باشند ؛

یک روز صبرشان لبریز می شود ، کم می آورند ،

همه چیز را به حالِ خود می گذارند و می روند ...

همان هایی که تا دیروز ،

دیوانه وار  برایِ ماندن می جنگیدند ،

همان هایی که سرشان برایِ مهربانی و هم صحبتی درد می کرد ؛

سکوت می کنند ،

بی تفاوت می شوند ،

و جوری می روند ؛

که هیچ پلی برایِ بازگشتشان ، نمانده باشد ...

آدم ها به مرزِ هشدار که رسیدند ؛

آدمِ دیگری می شوند !

نرگس_صرافیان_طوفان

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.