بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

#یاعلی_اشکهایم_را_با_من_دفن_کن... قالت"علیهاالسلام"

#یاعلی_اشکهایم_را_با_من_دفن_کن...

قالت"علیهاالسلام"

"اذا فرغت من امری، و وضعتنی فی قبری، فخذ تلک القاروره و الحقه، وضعهما فی لحدی».

فقال علی"علیه السلام" یا سیده النساء! ما الذی فی هذه القاروره"

قالت: "یا اباالحسن! انی سمعت ابی یقول: ان الدمعه تطفی ء غضب الرب، و ان القبر لا یکون روضه من ریاض الچنه، الا ان یکون العبد قد بکی من خیفه الله، و قد  علم العزیز الجبار انی بکیت خوفا بهذه الدموع التی فی القاروره، عند الاسحار، و جعلتها ذخیره فی قبری، اجدها یوم حشری"

فبکی علی"علیه السلام"فجعلت فاطمه"علیهاالسلام" تاخذ من دموعه، و تمسح به وجهها.

حضرتِ فاطمه زهرا"سلام الله علیها" فرمود:

علی جان آنگاه که از غسل و کفن من فارغ شدی و مرا در قبر نهادی آن ظرفِ شیشه ای را به من ملحق کن و در قبرم بگذار!

امیر المومنین روحی فداه فرمود:

ای سرورِ زنان ، در این شیشه چیست؟!

حضرتِ فاطمه صلوات الله علیها فرمود:

ابوالحسن! از پدرم شنیدم که فرمود: اشکِ چشم خشمِ پروردگار را خاموش می کند ، و قبر بنده باغی از باغ های بهشت نخواهد بود مگر اینکه آن بنده از ترس خدا گریسته باشد!

و خدای مقتدر و حکمران میداند که من از ترس وی این اشکهای درون شیشه را سحرگاهان ریخته ام!

و آن را برای قبرم نگاه داشتم و در روزِ قیامت این شیشه را خواهم یافت!

پس امیر المومنین "سلام الله علیها" گریستند و فاطمه زهرا سلام الله علیها اشک های شاه مردان را می گرفت و بر چهره مقدسش می کشید.

مسند فاطمه الزهراء ص49 و 50

هوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِن‌‏

ارسالی کاربری بانام دلتنگ حرم

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.