ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
واکسن الکی
تو که اِند ابتلای کرونا و مرگ بودی
شدهای خدای واکسن! تو چقدر نایس و گودی!!
تو که مانده روی دستت، دو سه تپه از جنازه
برو قبرکَن خبر کن، که سقَط شوی به زودی
وطنم چو ساخت واکسن، چه غمت؟ برو به جایش
تو بساز بیل و تابوت و نکن به ما حسودی!
بنما رفاقتی و بده هرچه ساخت فایزر
به همان دو یار غارَت، که تو را دهند سودی
برو تست کن به روی سگ صهیون و پس از آن
روی گاو امتحان کن، مثلا همین سعودی!
بگذار واکسنت را درِ کوزه، ای کوویدی!
کَل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی!
فهیمه انوری
وطنز بهترین شعرهای طنز
vatanz_ir