ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
خانه علی امشب کلبه غم و درد است
داغ فاطمه یارب بر سرش چه آورده
است.
روزگار کج رفتار خنجر مصیبت را
در دل صبور او ناگهان فرو برده است
باغروب پیغمبر زیر و رو شده دلها
این مدینه شد کوفه مثل کوفه نامرد است.
در رقابت قدرت چاره جز سکوتش نیست
چون سیاست بی دین کار ناجوانمرد است
بحث قدرت و ثروت داغ و پر طرفدار است
بحث دین و ارزش ها وانهاده و سرد است
وقت غسل زهرایش هق هقش شود آغار
او که گریه هایش را تا کنون فرو خورده است.
خوش را کند خاموش یا حسین و زینب را
غرق حیرت سنگین مرد بی همارد است
غسل و دفن پنهانی زیر پوششی از شب
بی کسی خدا داند با علی چه کردهاست
کودکان بی مادر گریه در گلو دارند
چشمشان زگریه سرخ چهره شان ز غم زرد است
کمینه محب : علیرضا همتیان
هدیه به روح ملکوتی بزرگ بانوی آفرینش ،
مادرسادات
خوشبوی صلوات فاطمی را تقدیم می داریم
اللّهم صلّ علی فاطمةَ و أبیها
و بَعلِها و بَنیها بِعددِ ما أحاطَ بِه عِلمٌکَ