بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

حکایت_گوسفند_مفت_خور کره خری از مادرش پرسید:

حکایت_گوسفند_مفت_خور

کره خری از مادرش پرسید:

این کجای انصاف است که ما با کلی سختی و مشقت ، یونجه را از مزرعه به خانه حمل می کنیم، در حالی که گل های یونجه را گوسفند میخورد و ته مانده آن را به ما می دهند...؟!

گوسفند آنچنان به حرص و ولع گلهای یونجه را می خورد که صدای خرت خرت آن و حسرت یکبار خوردن گل یونجه، ما را می کشد...

خر به فرزندش گفت: صبر داشته باش و عاقبت این کار را ببین...

بعد از مدتی سر گوسفند را بریدند...

گوسفند در حالیکه جان می داد، صدای غرغرش همه حا پیچیده بود...

خر به فرزندش گفت:

کسی که یونجه های مفت را با صدای خرت خرت می خورد، عاقبت همینطور هم غر غر می کند!

هرکسی حاصل دسترنج دیگران را مفت میخورد باید نگران عواقبش هم باشد...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.