بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

هدف گرفته شدن کاروان لجستیک آمریکا این‌بار در بصره

https://uupload.ir/files/k0i7_%D9%87%D8%AF%D9%81.jpg

هدف گرفته شدن کاروان لجستیک آمریکا این‌بار در بصره

صابرین نیوز:

یک کاروان لجستیک ارتش آمریکا در استان بصره عراق هدف حمله قرار گرفت. هنوز شخص یا گروهی مسئولیت این حمله را بر عهده نگرفته است./ باشگاه خبرنگاران جوان

( زنگ سلامت) دو علامت در دهان که نشان از سطح بالای قند خون دارد

https://uupload.ir/files/9g6n_%D8%AF%D9%88_%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%AA.jpg

دو علامت در دهان که نشان از سطح بالای قند خون دارد

متخصصان می گویند اگر هنگام بیدار شدن از خواب علائم خشکی دهان و بوی بد آن را داشتید، به احتمال زیاد دچار دیابت هستید. / باشگاه خبرنگاران جوان

برداشت گل گاوزبان - گیلان

https://uupload.ir/files/bryu_%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA.jpg

برداشت گل گاوزبان - گیلان

مناطق کوهستانی اشکورات رحیم آباد رودسر در استان گیلان با ۴۷۰ هکتار مساحت زیرکشت و برداشت ۲۲۰ تن گل گاوزبان، یکی از مناطق مهم تولید این گیاه دارویی و به پایتخت گل گاوزبان ایران مشهور است.

/باشگاه خبرنگاران جوان

موشک سرگردان کننده

موشک سرگردان کننده

نزدیک ساعت ۱:۲۰ بامداد پنجشنبه ۴ اردیبهشت خبر رسید که یک موشک به نزدیکی تأسیسات اتمی «دیمونا» اصابت کرده است.

صهیونیست‌ها می‌گویند این موشک به‌طور سرگردان شلیک شد، اما خود آن‌ها بیشتر سرگردان شده اند!

#محور_مقاومت

#رژیم_صهیونیستی

#دیمونا

/ رسانیوز

مسافت شرعی و احکام آن سؤال) ابتدای مسافت شرعی کجاست؟

https://uupload.ir/files/cvb5_%D8%A7%D8%A8%D8%AA%D8%AF%D8%A7%DB%8C.jpg

مسافت شرعی و احکام آن

سؤال) ابتدای مسافت شرعی کجاست؟ آیا از محله‌ای است که انسان در آن‌جا ساکن است یا از آخر شهر و روستا؟ و پایان مسافت شرعی کجاست؟ آیا ابتدای شهر است یا مکان و مقصد داخل شهر؟

جواب) مسافت شرعی از آخر شهر مبدأ تا اول شهر مقصد محاسبه می‌شود.

#احکام

#سفر

#مسافت_شرعی

 / رسانیوز

مانده بودم بدهم دل به علی یا به حسن

https://uupload.ir/files/ffri_%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87.jpg

مانده بودم بدهم دل به علی یا به حسن

دیدم اصلا گره خورده دل مولا به حسن

شانه اش خالق کوه است تعجب نکنید

تکیه داده است اگر حضرت زهرا به حسن

بداهه طنز رمضانیه

بداهه طنز رمضانیه

«ماه رمضان شد می و میخانه بر افتاد»

در سر هوس گشت و گذار و سفر افتاد

مردان قوی روزه گرفتند و پوکیدند

پیروزی مردان خدا در خطر افتاد

یارب تو گشودی ز کرامت در رحمت

پس خلق چرا گشنه چنین پشت در افتاد؟

بعد از سحری در شرف پاره‌شدن بود

شلوار، پس از ظهر ولی از کمر افتاد!

یخچال به من زل زد و من نیز به یخچال

از عمق نگاهش ز دو دستم سپر افتاد

تا قبل اذان هر چه که دیدم هوسم شد

تا گفت اذان کل جهان از نظر افتاد

یک دختر نه ساله‌ی بی‌حال ز روزه

چشمش به دهان پُر یک نرّه‌خر افتاد

مردک به خودش گفت چه دردی بتراشم

یکهو به سرش سوزش اثنی‌عشر افتاد

یک عمر رژیم علف خشک گرفته

از روزه کنون بر همه جانش ضرر افتاد

در ماه مبارک همه از نار جهیدند

بیچاره کسی که پس از آن در سقر افتاد

در خاصیت روزه‌ی امسال همین بس

از فرط عطش فکر دلارم ز سر افتاد

بداهه‌سرایان:

محمدرضا شکیبایی زارع

ناهید رفیعی، فهیمه انوری

امیر معظمی، مهدی کبیری

یاسر پناهی فکور، مینا گودرزی

امین شفیعی

وطنز | بهترین شعرهای طنز

در دوره عمرتان چند روز دنبال گمشده خود دویده ‌اید

در دوره عمرتان چند روز دنبال گمشده خود دویده ‌اید

مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد جمعه اصفهان، در سال 1392 قمری می فرمود:

سید بن طاووس رضی الدین علی ‌بن طاووس قدس الله سره از علمای بزرگ شیعه ‏است. این بزرگوار خیلی خدمت امام ‏زمان علیه السلام رسیده است، وی در کتابش «کشف المحجّه»، حرف ‌هایی با پسرش، سید محمد دارد. می‏گوید:

بابا جان، سید محمّد! این مردم دروغ می ‏گویند که ما امام‏ زمان علیه السلام را دوست ‏داریم، دروغ می ‏گویند. آن وقت دلیل می‏آورد و می‏گوید: این مردم، امام زمان علیه السلام را به قدر یک خروس، به قدر یک بوقلمون، دوست ندارند.

یک خروس لاری خریده ‌ای، بردی تو خانه، به خانمت سپرده‌ ای تا دو سه روز برنج به او بخورانند تا چاق شود و برای روز عید، آن را ذبح کنید و خوراک کنید و بخورید. امّا همین ‌که از بازار برگشتی، به خانه وارد شدی، خانمت می ‏گوید: آقا! بوقلمون گم شده است، از جا حرکت می ‏کنی، این اطاق را بگرد، آن اطاق را بگرد، این بام، آن بام می ‏روی. توی کوچه به پاسبان می‌رسی، و می گویی: جناب آجدان! شما یک بوقلمون را این‌جا ندیده ‌اید؟ می ‏گوید: نه. درِ خانه این همسایه را بزن، درِ خانه آن همسایه را بزن، می پرسی: آقا! این‌جا یک بوقلمونی نیامده‏ است؟ بیست و چهار ساعت به در و دیوار می ‌زنی، به این سو و آن سو می ‏روی، برای آن‌ که آن را پیدا کنی؛ امّا پیدا نمی ‌کنی و وقتی محروم و مایوس از پیدا شدنش شدی، دلت، الو  می ‏گیرد، و سینه‌ات آتش می ‏گیرد.

 شما را به وجدان پاکتان، ای جوانان نورانی روشن فکر! ای پیر مردهای متدیّن بازاری! شما را به حقّ قرآنی که می ‏خوانید. ای علماء و محصلین! شما را به آئین و دینتان و تمام مقدساتی‌که معتقد هستید، در دوره عمرتان چند روز دنبال گمشده خود دویده ‌اید؟ این‌ سو و آن‌ سو رفته ‌اید؟ و از این بپرس و از آن بپرس، سراغش را گرفته ‌اید؟ چند روز؟ چند روز به مثل آن داغی که توی دلتان از گم شدن یک بوقلمون می ‏افتد، دلتان از گم شدن این بزرگوار داغ پیدا کرده ‏است؟ چند روز، الو گرفته اید؟ با همان آشفتگی، با همان اضطراب و انقلابی که برای پیدا کردن بوقلمون، این در می‌زنی، آن در می ‌زنی، از این می ‏پرسی، از آن می ‏پرسی، آیا یک بیست و چهار ساعت در دوران عمرتان این ‌چنین جوشتان گرفته ‏است برای پیدا کردن این گمشده؟

 کدام ‌یک از شما، برای گم شدن امام زمانتان، دو شبانه روز دلتان آتش گرفته است؟ هرکس دو بیست و چهار ساعت این انقلاب در او پیدا شده و هیچ چیز نفهمیده‏ است و لو به قدر روزنه سوزنی، راه باریک تاریکی به یک ناحیه‌ای پیدا نکرده ‏است، بلند شود و بر من لعنت کند. مقابل این همه جمعیت، با این قرصی که صحبت می ‏کنم بی ‌خود نیست، به این محکمی ‏که دارم حرف می ‏زنم، پشت حرفم به کوه هیمالیا بند است.

(سخنرانی های مسجد جمعه اصفهان، سال 1392 قمری، مجلس یازدهم)

«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»