بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

زمانی به #کوروش_کبیر گفتند: چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود بر نمیداری وهمه را به سربازانت می بخشی؟

زمانی به #کوروش_کبیر گفتند:

چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود بر نمیداری وهمه را به سربازانت می بخشی؟

کوروش گفت: اگر غنیمت های جنگی را نمیبخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟!

عددی را با معیار آن زمان گفتند...

کوروش یکی از سربازانش را صدا زد وگفت: برو به مردم بگو کوروش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد.

سرباز در بین مردم جار زد و سخن کوروش را به گوششان رسانید.

مردم هرچه در توان داشتند برای کوروش فرستادند.

وقتی که مالهای گرد آوری شده را حساب کردند،از آنچه تخمین زده بودند بسیاربیشتر بود.

کوروش رو به آنان کرده و گفت: ثروت من اینجاست...

اگر آنها را پیش خود نگه میداشتم همیشه باید نگران آنها می بودم...

زمانی که ثروت در اختیار توست و مردم از آن بی بهره اند مثل این می ماند که تونگهبان پولهایی که مبادا کسی آن را ببرد...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.