بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

فرار دو اسیر فلسطینی از زندان اسرائیل از طریق کندن تونل با قاشق

فرار دو اسیر فلسطینی از زندان اسرائیل از طریق کندن تونل با قاشق

اسکلانه

روزمان گشته تار ای قاشق

همه‌مان بی‌قرار ای قاشق

از تو دیگر خوشم نمی‌آید

به تو دارم ویار ای قاشق

هر غذایی که می‌خورم با تو

می‌شود زهرمار ای قاشق

حال با دشمنان اسرائیل

می‌گذاری قرار ای قاشق‌؟

یار و همدست متهم شده‌ای

تا نماید فرار ای قاشق؟

تونلی که زدی درآورده

خوب از ما دمار ای قاشق

می‌رسد زورتان به اسرائیل؟

سوسک کردی شکار ای قاشق

دسته‌ات توی چشم ما رفته

داری آنجا چکار ای قاشق؟

خیسی جای هرشب ما را

کرده‌ای آشکار ای قاشق

اینکه اسکل شده‌است اسرائیل

هست دنباله‌دار ای قاشق

ایستاده مقابلش مردی

سالها در غبار ای قاشق

صامره حبیبی

وطنز | بهترین شعرهای طنز

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.