بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

#احسن_القصص :گریختن حضرت عیسی علیه السلام از احمق

#احسن_القصص

گریختن حضرت عیسی علیه السلام از احمق

روزی مردی،حضرت عیسی علیه السلام را دید که باعجله و شتابان به جانب کوهی می گریزد.

 با تعجب به دنبال او دوید و گفت:برای چه فرار میکنی؟ از بهر رضای خدا لحظه ای به ایست و بگو!

حضرت عیسی فرمود: از احمق می گریزم، برو و مانع من نشو.

مرد پرسید: مگر تو نیستی که کر و کور را شفا دادی و نفس مسیحایی ات مرده را زنده کرد؟

و در مشتی گِل دمیدی و آن گِل ها را تبدیل به پرنده کردی؟

پس تو هرچه خواهی می کنی که ای روح پاک!

حضرت مسیح گفت: به ذات پاک خداوند و به صفات پاکش سوگند می خورم:

که اسم اعظم خداوند را که اگر بر کوه بخوانم بی تاب می گردد...

اما نه یک بار که هزار بار از روی مهر و محبت بر دل احمق خواندم،ولی سودی نداشت!

مرد پرسید: حکمت چیست؟ چرا دعایت آن جا اثر کرد ولی این جا درمانی نکرد؟

 گفت: رنج احمقی، قهر خداست ولی رنج کوری، ابتلاست...

ابتلا و بیماری رنجی است که باعث رحم دیگران می شود

اما احمقی رنجی است که باعث زخم و قهر دیگران می گردد و مانند داغِ خداوند است که بر جان هرکس بخورد، همچون قفلی که مهر و موم شده باشد هیچ دستی نمی تواند برای آن چاره ای بیابد!

امام علی علیه السلام:

از احمق بر حذر باش ؛ زیرا آدم احمق، خودش را اگر چه بدکار باشد نیکوکار مى داند

 و ناتوانیش را زیرکى و شرّ و بدیش را خیر و خوبى مى شمارد.

همچنین فرمود:

آدم احمق،با تحقیر و خوارى هم درست نشود.

حکایت ها و پندهانهج السعادة ،۳/۲۲۵

#پیشاپیش‌میلادحضرت‌مسیح‌ع‌مبارک

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.