ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
گرانی و صفبندی برای خرید مرغ
صفا
زائید مرا والدهام در ته یک صف
چون تخمه که با آبنمک خورده کمی تف
هر روز پی مرغم و تخمش ولی افسوس
امید ندارم برسم تا وسط صف
جیبم شده سوراخ و به ناچار پس از این
باید بشوم محضر خیاط مشرّف
بازار تورم شده داغ و من بیپول
تسلیم قضا هستم و پسمانده مصرف
افتادهام از چشم خلائق به چه وضعی
چون سنگ فرود آمده از بام به همکف
بیچاره زنم، با همهی دار و ندارم
میسازد و خود را به وفا کرده مکلف
تا کی بدهم وعدهی بهبود مصائب
تا کی بکند گوش بر اوهام مزخرف
تا خواست شکایت کند از سفرهی خالی
بستم دهنش را به غزلهای مردف
از بس زدهام با دل دیوانه خود حرف
دور و بر فک و دهنم گشته پر از کف
امروز همه دلخوشیام این دو_سه بیت است
هی خواندهام و هی زدهام با غزلم دف
گفتم بروم آن طرف آب شنیدم
گفتند «ت» از آخر این قافیه در رف
سیدمحمد صفایینویسی