بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

داستان کوتاه : ابلیس و حضرت عیسی

داستان کوتاه

ابلیس و حضرت عیسی

روزی در جایی می‌خواندم که شیطان، حضرت مسیح را به بالای برج اورشلیم برد و گفت: اگر تو وابسته و عزیز خدایی، از این بالا بپر تا خدای تو، تو را نجات دهد!

مسیح آرام آرام شروع به پایین آمدن از برج کرد.

شیطان پرسید، چه شد؟ به خدایت اعتماد نداری؟!

مسیح پاسخ گفت: مکتوب است که تا زمانی که میتوانی از طریق عقلت عاقبت کاری را بفهمی، خدایت را امتحان نکن!

تا آنجا که می‌توانیم برای هر کاری سر به آسمان نگیرم و استمداد نطلبیم چون او بزرگترین یاری‌اش را که عقلانیت است، قبلا هدیه داده است.

نکته جالب متن فوق اینجاست که بزرگترین موهبت الهی که عقل است را نمی‌بینیم و باز دنبال معجزات دیگر هستیم

#داستان_آموزنده روزی مردی بغدادی از بهلول پرسید: جناب بهلول من چه بخرم تا منافع زیاد ببرم؟ بهلول جواب داد: آهن و پنبه.

#داستان_آموزنده

روزی مردی بغدادی از بهلول پرسید: جناب بهلول من چه بخرم تا منافع زیاد ببرم؟ بهلول جواب داد: آهن و پنبه.

آن مرد با سرمایه خود مقداری آهن و پنبه خرید و انبار نمود و پس از چند ماه فروخت و سود فراوانی برد و ثروتمند شد.

مدتی بعد آن مرد باز هم به بهلول برخورد؛ این بار به او گفت: «بهلولِ دیوانه» من چه بخرم تا منافع ببرم؟

بهلول این بار گفت پیاز و هندوانه بخر.

آن مرد این بار با تمام سرمایه خود پیاز و هندوانه خرید و انبار نمود؛ پس از مدت کمی تمام پیاز و هندوانه‌های او پوسید و از بین رفت و ضرر فراوانی کرد.

فوری به سراغ بهلول رفت و به او گفت بار اول که با تو مشورت نمودم، گفتی آهن بخر و پنبه ، که سود زیادی بردم؛ ولی دفعه دوم این چه پیشنهادی بود که کردی؟ تمام سرمایه من از بین رفت!

بهلول در جواب آن مرد گفت روز اول مرا صدا زدی آقای شیخ بهلول! و چون مرا شخص عاقلی خطاب نمودی من هم از روی عقل به تو دستور دادم؛ ولی دفعه دوم مرا بهلول دیوانه صدا زدی، من هم از روی دیوانگی به تو دستور دادم.

مرد از رفتار و بی‌ادبی که در زمان پولدار بودن داشت خجل شد و رفت.

از خدا جوییم توفیق ادب

بی ادب محروم ‌ماند از لطف رب !

بی ادب تنها نه خود را داشت بد

بلکه آتش بر همه آفاق زد ...!

اینها تخصصشان قتل مظلوم در شلوغی‌های راه‌هاست..

https://s4.uupload.ir/files/%D8%A7%DB%8C%D9%86%D9%87%D8%A7_nbuh.jpg

اینها تخصصشان قتل مظلوم در شلوغی‌های راه‌هاست..

یک زمان کوچه‌های بنی هاشم

یک‌ زمان بستن راه‌های مِنا

"ننگ بر آل سعود"

#حسن_ایرلو_کابوس_آل_سعود

#آل_سلول_إلى_الزوال


ای انسان ! زمان مرگت پریشان نباش ؟؟

ای انسان !

زمان مرگت پریشان نباش ؟؟

و به جسم با ارزش خود اهتمامی نداشته باش !

 چراکه مسلمین

کارهای لازم را انجام می دهند.

1- لباس هایت را از تنت در می آورند.

2- غسلت می دهند.

3- کفنت می کنند.

4- از خانه ات بیرونت می کنند.

5- و تو را به خانه ی جدیدت (قبر) می برند.

6- خیلی ها برای تشییع جنازه ات کارهای خود را تعطیل کرده و حاضر می شوند.

7- از وسایل شخصی ات  خلاصی انجام میگیرد.

کلید هایت

کتاب هایت

کیف و کفش هایت

لباسهایت

و اگر خانواده ات توفیق یابند شاید آنها را صدقه کنند.

مطمئن باش ؛

مردم و دنیا بر تو حسرتی نمی خورند.

تجارت و اقتصاد استمرار می یابد.

شغل و وظیفه تو ، به دیگری واگذار می گردد.

اموال و دارایی هایت تقسیم می شود

و ورثه آنها را تصاحب می کنند.

درحالی که تواز ریز ریز حساب گرفته می شوی !

اولین چیزی که از تو ساقط میشود اسمت است ..

لذا وقتی که می میری می گویند جناره ..؟

تو را به نامت، صدا نمی زنند .!

وقتی می خواهند بر تو نماز بخوانند، می گویند: جنازه کجاست ..؟

 تو را به نامت، صدا نمی زنند .!

و زمانی که می خواهند تو‌را دفن نمایند٬ میگویند: میت را نزدیک کنید، تو را به اسم صدا نمی زنند ..!

پس مواظب باش؛  نسب و قبیله و پست و مقامت، تورا نفریبد .. چقدر این دنیا بی ارزش است و آنچه در پیش رو داریم چقدر عظیم ، می باشد..

#یک_داستان_یک_پند مرد رباخوار و عیاشی بود که هرگاه گناه می‌کرد و به او می‌گفتند: گناه نکن! می‌گفت:

#یک_داستان_یک_پند

مرد رباخوار و عیاشی بود که هرگاه گناه می‌کرد و به او می‌گفتند: گناه نکن! می‌گفت: خداوند أَرْحَمُ الرَّاحِمِین است، نترسید! او هرگز بندۀ خود را هر چقدر هم که بد باشد نمی‌سوزاند؛ من باورم نمی‌شود او از مادر مهربان‌تر است چگونه مرا بسوزاند در حالی که این همه در خلقت من زحمت کشیده است!

روزگار گذشت و سزای عمل این مرد رباخوار پسر جوانی شد که در معصیت خدا پدر را در جیب گذاشت و به ستوه آورد تا آنجا که پدر آرزوی مرگ پسر خویش می‌کرد. گفتند: واقعا آرزوی مرگش داری؟ گفت: والله کسی او را بکشد نه شکایت می‌کنم نه بر مردنش گریه خواهم کرد. گفتند: امکان ندارد پدری با این همه حب فرزند که زحمت بر او کشیده است حاضر به مرگ فرزندش باشد.

گفت: والله من حاضرم، چون مرا به ستوه آورده است و به هیچ صراط مستقیمی سربراه نمی‌شود. گفتند: پس بدان بنده هم اگر در معصیت خدا بسیار گستاخ شود، خداوند أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ از او به ستوه می‌آید و بر سوزاندن او هم راضی می‌شود‌.

قتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ (17 - عبس)

مرگ بر این انسان، چقدر کافر و ناسپاس است؟

آیت الله مجتهدی (ره): در بنی اسراییل عابدی بود. شب خواب دید، در خواب به او گفتند؛ تو هشتاد سال عمر می کنی،...

آیت الله مجتهدی (ره):

در بنی اسراییل عابدی بود. شب خواب دید، در خواب به او گفتند؛ تو هشتاد سال عمر می کنی، چهل سال در رفاهی و چهل سال در فشاری. کدام یک را اول می خواهی؟  چهل سال زندگی خوب را یا چهل سال در فشار را؟ او گفت: من عیال مومنی دارم، با او مشورت می کنم. ببینم او چه می گوید؟ از خواب بیدار شد. رفت پیش عیالش و گفت؛ من چنین خوابی دیده ام، تو چه می گویی؟  زن گفت: بگو من چهل سال اول را در رفاه می خواهم. از آن شب به بعد از در و دیوار برایش می آمد. به هرچه دست می زد طلا می شد.

زنش هم می گفت: فلانی خانه ندارد برایش خانه بخر. فلان پسر می خواهد عروسی کند ندارد، فلان دختر می خواهد شوهر کند ندارد و... همسرش به او دستور می داد و او هم تا می توانست کمک می کرد. سر چهل سال خواب دید. در خواب به او گفتند؛ خدا می خواهد از تو تشکر کند. چهل سال اول به تو داد، تو هم به دیگران دادی، می خواهد چهل سال دوم را هم در رفاه باشی.

ما این را تجربه کرده ایم. کسانی که اول عمر کمک مالی به دیگران می کنند، در آخر عمر هم خوبند، ولی کسانی که اول عمر دارا بودند و کمکی نکردند، آخر عمر ورشکست می شوند و به گدایی می افتند ما این را تجربه کرده ایم...

سطرهایی از طلا .. بعد از وفاتت، سه نوع اندوه بر تو خواهد بود؟؟

سطرهایی از طلا ..

بعد از وفاتت، سه نوع اندوه بر تو خواهد بود؟؟

1- کسانی که شناخت سطحی از تو دارند میگویند: بیچاره..

2- دوستانت؛ چند ساعت و یا نهایتا چند روز برایت اندوهگین می شوند و سپس به شو خی و خنده های خود می پردازند.

3- عمیق ترین اندوه و غم داخل خانه خواهد بود             

خانواده ات یک هفته، دوهفته، یک ماه، دوماه و یا نهایتا یک سال غمگین می شوند؟؟

و سپس تو را در بایگانی خاطرات قرار می دهند

و این چنین داستان تو در بین مردم تمام می شود.

وداستان حقیقی تو شروع می شود؟؟؟؟؟

آخرت

از تو زائل شد؟؟؟

1- جمال

2- مال

3- سلامتی

4- فرزندان

5- از خانه و کاشانه ات جدا شدی

6- و همسرت نیز ؟؟؟

زندگی واقعی شروع شد

و سؤال أین است :

برای قبر و آخرتت چه آماده نموده ای؟؟؟؟؟؟؟؟؟

این حقیقتی است که جای تأمل دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟

حریص باش بر ؟؟

1- فرائض

2- نوافل

3- صدقه پنهانی

 4- عمل صالح

5- نماز تهجد

شاید نجات یابی

اگر به وسیله ی این رساله برای یادآوری مردم همکاری نمودی،  إن شاء الله

اثر این یادآوری را روز قیامت ، در میزان حسنات خود خواهی یافت.

(وذکّر فإن الذکرى تنفعُ المؤمنین)

و (پیوسته) پند (وتذکر) بده، زیرا که بی گمان  پند (وتذکر) مؤمنان را سود می بخشد.

چرا میت اگر به عقب برگشت داده شود“صدقه” را ، اختیار می کند؟؟

چرا میت اگر به عقب برگشت داده شودصدقه را ، اختیار می کند؟؟

چنانچه الله می فرماید

رب لولا أخرتنی إلى أجل قریب

فأصدق

پروردگارا ! اى کاش (مرگ) مرا مدت کمى با تأخیر مى انداختى، تا (در راه تو) صدقه بدهم

علماء فرمودند:

صدقه را ذکر ننمود ، مگر به خاطر اثرات عظیم صدقه که بعد از موتش مشاهده مى نماید

پس زیاد صدقه دهید.

چرا که مؤمن روز محشر زیر سایه ی صدقه ی خود خواهد بود.

و یکی از بهترین صدقات جاریه ای که می توانی همین الان، آره همین الان انجام دهی، این است که :

این سخنان را با نیت خالص و جهت رضای الله ، پخش کن.

چراکه هر کس بر آن عمل نموده و به نسل های آینده تعلیم دهد

 إن شاءالله ، اجرش به تو خواهد رسید.

سالگرد تیتر «امضای کری تضمین است» حلوا حلوا

سالگرد تیتر «امضای کری تضمین است»

حلوا حلوا

هر بار که اقتصادمان تنبل شد

تزریقِ حباب کرد و خوش‌هیکل شد!

از بس که دویدیم و گشایش نرسید

پاهای امیدمان پر از تاول شد

پاسخ به مطالبات مردم یک مشت

توهین و جواب‌ِ کشکی و مهمل شد

با وعده‌ی تدبیر شبیخون خوردیم

در جسم نحیفمان امید انگل شد!

در دادن وعده‌ی سر خرمن هم

هی رتبه‌ی دولت بنفش اول شد

لکنت گگرفت چون زبان‌دانیِ‌شان!

هم سایه‌ی جنگ آمد و هم کل‌کل شد

مثل ریوزو غرق ریاضت شده و

مانند اوشین کفش همه صندل شد

در زیر فشار چرخ تدبیر و امید

اعصاب و روانمان به کل مختل شد

آب از لب و لوچه‌ی همه راه افتاد

حلوای مذاکره ولی حنظل شد

هر بار که وعده‌ی گشایش دادند

تا خرخره مملکت پر از معضل شد

اشکال ندارد عوضش معضل‌ها

با چرخش امضای کری جان حل شد!

فرشته پناهی

وطنز | بهترین شعرهای طنز

روزنامه‌ی شرق: علی باقری مثل جوانان دهه شصتی مستقیم به خانم‌ها نگاه نمی‌کند و موجب ایجاد فضای بسته در مذاکرات می‌شود!

روزنامه‌ی شرق: علی باقری مثل جوانان دهه شصتی مستقیم به خانم‌ها نگاه نمی‌کند و موجب ایجاد فضای بسته در مذاکرات می‌شود!

دیپلماسی را باش!

جان من مثل ما مذاکره کن

با خود کدخدا مذاکره کن

ول کن آن بزدلان لرزان را

رد شو از خط بیا مذاکره کن

هرّ و کر هی بخند، تُخس نباش

سربه‌زیری چرا؟ مذاکره کن

زل بزن توی چشم بانوها

حین عشق و صفا، مذاکره کن

توییت و ری‌توییت تغزّل کن

جای ذکر و دعا مذاکره کن

مستحب ست هدیه‌ هم بدهی

نشده تا قضا مذاکره کن

وقت تمرین دارْت با خودکار،

سر و ته، با عصا، مذاکره کن

لارج باش آن طرف خسیس نباش

نکن اِنقد سوا، مذاکره کن

این طرف یاد موز یا کِره کن

دست خالی، گدا، مذاکره کن

یا بزن بر حسود مشتی یا

قهر کن با ادا مذاکره کن

هرچه ضایع شدی نرو از رو

تازه با ادعا مذاکره کن

سنگ هم تا زنند بر جامی

سر برجام‌ها مذاکره کن

مثل ما باش! آبرو نبری

غربتی! آشنا مذاکره کن

دیپلماسی به این ظرایف ما ست

خوب بودیم‌ها! مذاکره کن

سوده سلامت

وطنز | بهترین شعرهای طنز