مدت زندگی دنیا در مقابل آخرت، مشت در مقابل کوه

مدت زندگی دنیا در مقابل آخرت، مشت در مقابل کوه

قصه پند آموز:

در ایام جوانی با یک تور زیارتی به مشهد مقدس ثبت‌نام کردیم، در نیم روز گرم تابستان به مشهد رسیدیم، مقرر شد در هر اتاق چهار  نفر ساکن شویم.

 اتاق ما چشم‌انداز خاصی نداشت و کم‌ نور بود، یکی از دوستان بی‌تاب بود و اعتراض داشت، که با مسئول تور درگیر شد، تا بالاخره به اتاق بهتری نقل مکان کرد.

حقیر، در معیت استادی بودم، که از لحظه ورود به اتاق آرام خواب رفت و پس از چرتی کوتاه با حقیر به زیارت مشرف شدیم.

در راه پرسیدم: استاد! شما چرا اهمیتی به اتاق ندادید؟

تبسمی کرد و گفت:

 اولا- ما برای زیارت امام رضا (ع) آمده‌ایم یا زیارت اتاق؟

دوما- مگر چند روز قرار است در این اتاق باشیم؟ چشم‌ به هم‌ زدی این چند روز تمام می‌شود، باید فکر کسب فیض باشیم نه کسب عیش.

استاد ادامه داد: دنیا هم مانند اتفاق امروز است، برخی که از آن دنیا غافلند (مانند زیارت امام رضا) نمی‌دانند برای چه و کجا آمده‌اند، عمر خود را به جای اصل، در فرع بی‌خودی (دنبال نور گیر بودن یا نبودن اتاق) سپری می‌کنند و آرامش در این دنیا ندارند و دست خالی از این دنیا می‌روند.

نکته: اگر مردم قدری اندیشه کنند، که مثلا مدت دنیا اگر a سال باشد، مدت آخرت na سال است و n بی نهایت، هیچوقت دنیا برای آنها هدف نمی شد، که برای جمع مال  دنیا از هر راهی تلاش می کنند و اکثر این افراد فرصت هم نمی کنند از آنها استفاده کنند و در هنگام رخت بر بستن از دنیا، جزء افسوس چیز دیگری برای آنها نمی ماند.

ای آدما! تا زنده اید حداقل کاری کنید که حق الناس در مالتان نباشد، چون خدا حق الله را تضمین کرده (در صورت موفق شدن به توبه) نه حق الناس را و ما در آخرت فقط دو تیکه کفن بیش نداریم، چطوری حق الناس را بر خواهیم گرداند...»

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.