سکته کرده ها را به جراح کوچولو بسپاریم

سکته کرده ها را به جراح کوچولو بسپاریم

مراد: سلام آقا رشید خوابی؟ معذرت می خوام ساعت ۵ صبح مزاحم شدم.

رشید: مرادجان چه شده. خونه تون را سیل گرفته؟

مراد: نه رفیق، بابام بابام  سکته کرده الان همه جا بسته است، در بیمارستان هم بعیده که متخصص قلب باشه چکار کنم؟.

رشید: درمانش جراحیه.

مراد: تو مگر جراحی؟!

رشید: من که نه ولی آشنا دارم، میتونه درجا بابات را جراحی کنه یک ساعت بعد خوب بشه.

مراد: الان جراح از کجا میاری؟

 رشید: نگران نباش می شناسمش میارم خونه تون، پدرت فقط دراز بکشه تکون نخوره.

۳٠ دقیقه بعد رفتم دنبال عطار هر طوری شده عطار را راضی کردم بیاد عطاری را باز کنه و چهار نا زالو از او خریدم و رفتم خونه ی دوست، در دو طرف زیر گوش شروع به خوردن کردن، طوری که بعد از یک نیم ساعت سیر شدند و افتادن، بابای دوستم پاشد، انگاری اصلا بیهوش نبود، جای زخم را مخلوطی از زردچوبه و عسل مالیدم و با چسب زخم بستم.

کاشف این جراح کوچولو مرحوم ابن سینا در یکهزار سال قبل بود (ماده ی هیرودین در بزاق زالو توسط جراح تزریق میشه به بدن بیمار و خون لخته شده مانع ورود خون و اکسیژن به مغز را رقیق می کند، مشکل حل میشه).

در غیر اینصورت طرف در بیمارستان بعد از حدود ۲۴ ساعت بهوش آمده و یک قسمت مغز تخریب شده که نتیجه اش معلولیت است.

البته اگر برای همیشه نفس کشی را فراموش نکرده باشد

دانش پژوه: مقدسی ( بحث زالو درمانی در کتاب سلامتی هدیه الهی اثر محمود مقدسی»

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.