در پاسخ کری خوانی کودکانه علیف جاهل قطعه ای از تاریخ را یاد آوری می کنیم:

در پاسخ کری خوانی کودکانه علیف جاهل قطعه ای از تاریخ را یاد آوری می کنیم:

در سده هجدهم بخشهایی از قفقاز امروزی در اشغال ارتش عثمانی بود نادرشاه طی نامه‌ای از پادشاه عثمانی خواست خاک ایران را ترک کند قبل از آنکه او را به خشم آورد پادشاه عثمانی پاسخ نامه را با شعر فارسی داد :

چو خواهی قشونم نظاره کنی

سحر گه نظر بر ستاره کنی

اگر آل عثمان حیاتم دهد

ز جنگ فرنگی نجاتم دهد

چنان بکوبم به گرز گران

که یکسر روی تا به مازندران

نادر شاه پاسخ کوبنده ای به سلطان عثمانی داد :

چو خورشید سعادت نمایان شود

ستاره ز پیشش گریزان شود

عقاب شکاری نترسد ز بوم

دو مرد خراسان دو صد مرد روم

اگر دست یزدان دهد رونقم

به اسکندریه زنم بیرقم

پس از آن نادر در نبردی سخت پاتال پاشا قدرتمندترین فرمانده عثمانی را شکست داد و قفقاز به آغوش ایران بازگشت.

سفیر روسیه هم نامه ای به دربار نوشت اسکندر جدیدی اینبار در ایران ظهور کرده که نه‌تنها روسیه بلکه تا قلب اروپا هم می رود لذا ارتش روسیه هم قفقاز را ترک کرد .

جناب علیف ! از تاریخ عبرت بگیر و با دم شیر بازی نکن ؛ و گر نه خود آئینه عبرت دیگران می شوی .

" سخن سدید"

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.