ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
رجوی درباره شکست مرگبار مرصاد: داشتیم می رفتیم تهران ، امام حسین(ع) زد سرِ شانه ام گفت "کجا؟" هنوز زود است....
رجوی گفت: من خواستم با همین نیرو برقآسا از مرز عبور کنم و تهران بزرگ را فتح کنم (منظورش عملیات موسوم به فروغ جاویدان بود) و مریم را به تهران ببرم، اما ناگهان دستی از پشت بر گردنم کوبید. امام حسین بر پس گردنم کوبید و گفت کجا؟!!! هنوز زود است، نیروهایت ناخالص هستند و در بند و اسارت زنان و شوهران خود هستند. رزمنده مجاهد در پشت خاکریز هنگام شلیک به یاد زن و یا شوهرش میافتد و انگشتش به روی ماشه نمیرود و شلیک نمیکند.
او طلاق اجباری را با کلام ساختگی از زبان امام حسین واجب شرعی خواند و اعلام کرد برای ادامه مبارزه و فتح تهران همه باید زنان و شوهران خود را طلاق بدهند.
راوی : علی مرادی