ای ساربان آهسته ران آرام جان گم کرده ام
آخر شده ماه حسین من میزبان گم کرده ام
در میکده بودم ولی بیرون شدم چون غافلین
ای وای ازین بی حاصلی عمر جوان گم کرده ام
پایان رسد شام سیه آید حبیب من ز ره
اما خدا حالم ببین من مهربان گم کرده ام
ای وای ازین غوغای دل از دلبرم هستم خجل
وقت سفر ماندم به گل من کاروان گم کرده ام
نعمت فراوان دادی ام منت به سر بنهادی ام
اما ببین نامردی ام صاحب زمان گم کرده ام
من عبد کوی عشقم و من شاه را گم کرده ام
آقا تو را گم کرده ام مولا تو را گم کرده ام
بنوشتم این نامه چنین با خون دل ای مه جبین
اما ببین بخت مرا نامه رسان گم کرده ام
چهل روز برعهدخود وفادارباشیم
باد هم کم نکند سوز دل صحرا را
قطره ای عشق به آتش یکشد دریا را
این ترک خورده دلم وحشت آن را دارد
که بمیرد و نبیند پسر زهرا را
بشنو از دل چون حکایت میکنـد
عاشقآن را خوش روایـت میکنـد
گویدت بگذر ز قیـدِ هسـت و نیسـت
گوش جان ده تا بگویم شیعـــــه کیسـت
کیسـت شیعه همدم مستانِ مسـت
کیسـت شیعه با ملائک هم نشسـت
کیسـت شیعه رهرو راهِ خــدا
پای او بر جای پای مُرتضی
کیسـت شیعه زاهدی شـب زنده دار
زخمِ شمشیرِ ستم را یادگار
دفتری در خط خون امضاء شـده
شیعه در بابِ جنون معنا شده
شیعه یعنی آسمانی پر زنور
شیعه یعنی آگهـی، یعنی شعور
شیعه یعنی از قیامت ترس و بیم
لرزشِ زانو به هر اشکِ یتیم
شیعه یعنی خطی از بدر و حنین
تا علی اصغر در آغوشِ حسین(ع)
شیعه یعنی مردِ میدانِ بلا
سوزشِ لـب تشنگی در کربلا
شیعه یعنی اشک و خون و زمزمه
دستِ از پیکر جدا در علقمه
شیعه یعنی سینه ای از غم کباب
تا زِ دامادی زِ خون کرده خزاب
شیعه یعنی داغدارِ لاله ها
خواندن قرآن فرازِ نیـزه ها
شیعه سر در راهِ ایمان میدهد
در خرابه دخترش جان میدهد
"شینِ" شیعه شینِ شور و اشتیاق
"ی" کلامِ یکدلی و اتفاق
"عین" هم یاد آورِ نامِ علــی سـت
"هـ" نشانی از هو الله ولی ست
تکیه گاه
تعزیه خوانی
درتکیه ما چندسالی مراسم تعزیه خوانی برگزارشدولی بعدازفوت چندبزرگ تکیه این رسم به مرورکمرنگ شد تااینکه برای همیشه تعطیل شد 4یا5ساله بودم که اولین تعزیه رادرتکیه دیدم مراسم درخیابان جلوی تکیه برگزارمی شد بعدازمراسم باپدرم داخل تکیه می رفتیم جمعیت زیادی آمده بودندخیلی ها هم محله ای بودند بقیه رانمی شناختم چون ازبین جمعیت چیزی نمی دیدم پدرم من را روی دوشش گذاشته بودصحنه غریبی بودمردها وزن هایی بالباس عجیب که شمشیر ونیزه وسپرداشتند وطبل هایی که صدای ضربه هایش تن مان را می لرزاندسالها بعدفهمیدم که آن زن ها زن نبودند بلکه مردها شبیه شان را اجرامی کردند چون با پدرم بودم ومی دیدم بقیه مردم هم ایستاده اند نمی ترسیدم ولی خیلی تحت تاثیرمحیط بودم هم برایم تازگی وجذابیت داشت که تاحالا چنین چیزی ندیده بودم هم لحن کوبنده شبیه خوانان که باصدای بلندحرف می زدند وشعرمی خواندندبه من دلهره می دادوهم وقتی گریه مردمرامی دیدم دلم می گرفت وبغض می کردم خاطره اش هیچ وقت فراموشم نمی شودتامدت هاتحت تاثیر این صحنه هابودم وقتی مردی بالباس قرمزکه بعدا فهمیدم نامش شمراست خنجربه دست دورمردهای باشال سبزمی چرخید ورجزمی خواند وقتی اهلبیت همدیگررادرآغوش می گرفتندوضجه میزدندوقتی مجلس تمام می شد مردم به هم تسلیت والتماس دعا می گفتندواشک هایشان راپاک می کردند وقتی که همان سربازخشن قرمزپوش کلاهخودش راازسربرمی داشت دیدم همای چای ریزتکیه است که چشم هایش سرخ شده ورفت گوشه ای نشست وبه پرچم (یااباعبدا...)بوسه می زد
علیرضاکارگر
برگرفته ازروزنامه خراسان
بریده ها
فریادابدی
پس حسین سیاستمداری نیست که به خاطرشراب خواری وسگ بازی یزید با اودرگیری پیداکرده باشد واین حادثه غم انگیز اتفاق افتاده باشد.! اووارث پرچم سرخی است که ازآدم همچنان دست به دست برسردست انسانیت می گردد واکنون به دست اورسیده است واو نیزبا اعلام این شعارکه هرماهی محرم وهرروزی عاشورا وهرسرزمینی کربلا این پرچم را دست به دست به همه راهبران مردم وهمه آزادگان عدالتخواه درتاریخ بشریت سپرده است واین است که درآخرین لحظه ای که میرود تا بمیرد وپرچم را ازدست بگذارد،به همه نسل ها درهمه عصرهای فردا فریاد برمی آورد که آیا کسی هست که مرایاری کند؟!
برگرفته ازکتاب(حسین وارث آدم)اثردکترشریعتی
همسایه داری و افزایش عمر و روزی
از اثرات سوء آزار دادن همسایه واگذاری شخص به خودش است در همسایگی در زندگی امروز که آپارتمان ها و ساختمان ها ی چند طبقه هستند ، همسایه داری ضرورتش بیشتر شده است چرا که فاصله ها کمتر شده و تزاحم بیشتر پیش می آید. پیامبر(صلی الله علیه و آله ( می فرمایند :هر کس کالایی را از همسایه خود که به آن محتاج است دریغ کند خداوند روز قیامت خیر خود را از او دریغ می کند و او را به خودش وامیگذارد .
خانه های دیوار به دیوار امروز باعث شده که حریم خصوصی افراد دچار خدشه شود به طوری که شاید براحتی صدای همسایه و مکالمات شنید .امام صادق علیه السلام می فرمایند :خداوند نهی فرمود که انسان بر خانه همسایه اش اشراف و اطلاع پیدا کند و اگر کسی به دنبال یافتن اسرار برادر مسلمانش یا دیگران باشد خداوند او را همراه با منافقان وارد جهنم می کند . آنها کسانی هستند که دنبال پیدا کردن بدی مردم اند
فراوانی روزی از اثرات همسایه داری است امام صادق علیه السلام می فرمایند :خوش همسایگی باعث افزایش روزی است
این کشته ى فتاده به هامون، حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون، حسین توست
این نخلتر، کز آتش جان سوز تشنگى
دود از زمین رسانده به گردون، حسین توست
این ماهى فتاده به دریاى خون، که هست
زخم از ستاره، بر تنش افزون، حسین توست
این غرقهى محیط شهادت، که روى دشت
از موج خون او شده گلگون، حسین توست
این خشک لب فتادهى دور از لب فرات
کز خون او، زمین شده جیحون، حسین توست
این شاه کم سپاه، که با خیل اشک و آه
خرگاه، زین جهان زده بیرون، حسین توست
این قالب تپان، که چنین مانده بر زمین
شاه شهید ناشده مدفون حسین توست
برخاسته از دشت بلا خط غبارى
پیچیده به عالم سخن از یکّه سوارى
سجّاده نشین حرم عشق مهیّاست
تا بهر شهادت بشتابد به کنارى
شد بدرقه راه گل حضرت زهرا(علیها السلام)
بى تابى و اشک و عطش و ناله و زارى
تنهایى و شرمندگى و سوز و حرارت
آورده بر آن اختر تابان چه فشارى
اندر طلب دوست چنان واله و شیدا
انگار نمانده است در او صبر و قرارى
او در پى میعاد الهى است روانه
تاریک پرستان همه مست و در خمارى
شمشیر جفاى کوفه خیزبرداشت
آلاله دل به گریه آمد بارى
ناگاه بیفتاد سرماه منیرش
بر دشت بلا، کوى جفا، خاک صحارى
عالم به عزا نشست و جان ها همه در غم
بشکسته ستون عرش آرى آرى
زهرا و فرشتگان حق آمده بودند
تا بوسه بگیرند از آن جسم بهارى
سیناى دل شاعر نالان شده خونى
از قصّه جانکاه شه حضرت بارى
(رحیم کارگر «پارسا»)
به سرنعش گل ام البنین غوغاشد
همه گفتند حسین بن علی تنهاشد
فرارسیدن تاسوعا وعاشورای حسینی
تسلیت باد