بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

عشق یعنی

عشق یعنی زندگی در دیلمان

عشق یعنی لولمان کوچصفهان

 

عشق یعنی نم نم باران رشت

عشق یعنی  سبز چاکان زَنشت

 

عشق یعنی مردمان پاک سرشت

عشق یعنی گیلان ما اندر بهشت

 

عشق یعنی ساحل زیباکنار

عشق یعنی باغ مِن ترشِ خیار

 

عشق یعنی باغ چایی شالیزار

عشقی یعنی گالشانه پابزار

 

عشق یعنی استارا تا رامسر

عشق یعنی پرتغال رودسر

 

عشق یعنی شعر و سورنای فلکور

عشق یعنی گیل مردان فکور

 

عشق یعنی ماسوله تا لنگرود

عشق یعنی نان برنجی، گرمه نانِ کا کرود

 

عشق یعنی هیبت و رعنای ما

عشق یعنی چون سترگ کوهای ما

 

عشق یعنی روز شمار دیلمی

عشق یعنی کشتیهای انزلی

 

عشق یعنی ترشه تره، باقلا قاتوق

عشق یعنی قهوه خونه ،گیل پاتوق

 

عشق یعنی جملگی مهمان نواز

عشق یعنی اهنگ گوش نواز

 

عشق یعنی گیلکی  ره پاس بدار

عشق یعنی اسطورنه دوس بدار

 

سیا گالش (یوسف)

ارسالی هنگامه از رودسر

موضوع مسدودسازی شبکه پیام رسان تلگرام

 موضوع مسدودسازی شبکه پیام رسان تلگرام که حدود ۱۵ میلیون ایرانی کاربر آن هستند، قرار بود در جلسه دو هفته قبل این کارگروه تعیین تکلیف شود که به دلیل عدم حضور اکثریت اعضا در این جلسه، به امروز موکول شد.
کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه اینترنتی بر اساس ماده ۲۲ قانون جرائم رایانه‌ای تشکیل و مسئولیت نظارت بر فضای مجازی و پالایش تارنماهای حاوی محتوای مجرمانه و رسیدگی به شکایات مردمی را به عهده دارد.

یارقیه بنت الحسین


بسم الله الرحمن الرحیم

یارقیه بنت الحسین

کنج ویرانه شدشام سحر

میهمانم رسیدنیمه شب ازسفر

بمناسبت ایام سوگواری شهادت بی بی رقیه خاتون (س)

مراسم عزاداری بانوی بزرگواربه مدت سه شب در

هیئت عشاق الرضا (ع)

برگزارمیگردد

همراه با سخنرانی ،زیارت عاشورا،عزاداری

بامداحی:برادران کربلایی هادی نوری ومحمدامیری

ازدوشنبه 25/8/94 ساعت شروع8:30 شب وپذیرایی ازعزیزان

محل برگزاری مراسم:خیابان میثم تمار،بین میثم 8و10

طبقه اول منزل جمعه زاده

خبر فوری از پاریس


وضع فوق العاده در فرانسه 3ماه تمدید شد/سخنگوی فرانسه: درشرایط جنگی قرارداریم/ناو جنگی شارل دوگل فرانسه با 26فروند جنگنده به دریای مدیترانه اعزام شد

عمرخدمت می رود چون بادها

عمرخدمت می رود چون بادها
خاطراتش مانده اند در یادها

هرکه را عشق خدمت بوده است
در تمام عمرخود آسوده است

صندلی ها جز امانت بیش نیست
این امانت هیچ کس را خویش نیست

هر کسی کرسی اش رنگین تر است
لاجرم کوله بارش سنگین تر است

احمدی محرابخان

دعا دعا می‌کردم برای شهریه کودکان افغان مدرسه‌ام فرجی شود


یک مدیر مدرسه ایرانی: دعا دعا می‌کردم برای شهریه کودکان افغان مدرسه‌ام فرجی شود

شناسه خبر: 607848 سرویس: فرهنگی
کودکان مهاجر

خبرگزاری تسنیم: بعد از حاشیه‌های تلخ این روزها در باره شهریه کودکان مهاجر، حالا با مدیری مدرسه‌ای گفتگو کرده‌ایم که تمام این تلخی‌ها را تبدیل به شیرینی می‌کند. یک مدیر مدرسه ایرانی که دعا دعا می‌کرده است که برای شهریه مهاجرین فرجی شود.

خبرگزاری تسنیم: غفار یعقوبی/ فعال فرهنگی و رسانه‌ای افغانستانی

بخشنامه است وقانون. هیچ راهی هم گویا ندارد. مدیران مدارس خود را مامور ومعذور(والبته قاطع) نشان میدهند.وبرهمین مبنا برگه های تهدیدآمیزی به دست دانش آموزان مهاجر می دهند که در صورت عدم پرداخت فلان مبلغ تا فلان تاریخ از حضور آنها در کلاس جلوگیری به عمل خواهد آمد.دانش آموزان خردسالی که برخی حتی نمی‌دانند میان این همه دانش آموز در کلاس، چرا این برگه ها را فقط به آنها داده‌اند.

اما خب ، ظاهرٍ همه جای ایران آسمان به یک رنگ نیست.و مدیرانی پیدا می شوند که ارزش های نوعدوستی و انسانی از بخشنامه های تبعیض آمیز بیشتر برایشان وحی منزل است.من هم منتظردیدن این برگه در دست پسرم بودم. برگه آمد.اما نه حرفی از پول در آن بود ونه بوی تهدید می داد.محترمانه درخواست شده بود تا اولیای دانش آموزان مهاجر روز....ساعت.....به مدرسه تشریف بیاورند.

رفتم. مدیرمدرسه پس از خوش آمدگویی با تاثر شدید موضوع شهریه ها را به میان آورد. صدای اعتراض و بعضا ناله و نفرین از هر طرف بلندشد. واکنش آقای مدیر اما شگفت آور و تحسین بر انگیز بود.ابراز همدلی و تاسف از وضعیت اقتصادی مهاجرین وعدم دریافت یارانه و.....بلا تکلیفی وضعیت اقامت مهاجرین وحتی دانش آموزانی که در ایران به دنیا آمده اند. دیدم حالا که برخورد ناشایست برخی مدیران در باره دریافت شهریه اینقدر در بوق و کرنا شده بی انصافی است از کنار چنین مواردی بگذریم .حال که خود ما توقع داریم ایرانی ها همه مهاجرین را به یک چوب نرانند ماهم باید همین رویه را پیش گیریم.متنی که در زیر می خوانید گفتگویی است با آقای محمد رضا احمدی مدیر مدرسه ابتدایی "محرابخان" از ناحیه پنج آموزش پرورش مشهد.

تسنیم: جناب احمدی لطفا درآغاز، توضیح مختصری درباره دانش آموزان مهاجر،وضعیت درسی و انظباطی آن ها بدهید.

ما در دو شیفت حدود 680 دانش آموز در مقطع ابتدایی داریم که از این تعداد حدود 120 دانش آموز مهاجر افغانستانی هستند. وضعیت درسی آنها تفاوتی با بقیه ندارد. اما وضعیت انضباطی آنها به مراتب بهتر از دیگران است.در مدرسه ما درصد بچه های خوب و مطیع و فرمانبردار مهاجر به نسبت دانش آموزان ایرانی بسیار زیادتر است.دلیل آنهم توصیه پدر و مادران است که نمی خواهند خطایی از سوی فرزندانشان رخ دهد که مبادا برای تحصیل یا حتی اقامت آنها مشکلی پیش بیاید. جالب این که اغلب پدر و مادران این دانش آموزان متولد ایران هستند این ها در هر کشوری می بودند بعداز پنج یا شش سال اقامت دایم می‌گرفتند ولی نمی‌دانم چرا در این جا این طوری است.

تسنیم: در آغاز هر سال تحصیلی مشکلی تحت عنوان در یافت شهریه از دانش آموزان مهاجربه وجود می آید. واکنش خانواده های مهاجر چیست و شما از این مشکل چگونه عبور می‌کنید؟

ما در تصویب این چیزها نقشی نداریم و فقط مجری هستیم.شاید بیشتر از90 در صد مهاجرین این منطقه از اشخاص بی بضاعت و فقیر هستند.من خودم اصلا دلم نمی آیداز این ها شهریه بگیرم. اول خودم را جای این ها می‌گذارم. همیشه دنبال راه گریزی می‌گردم که آنهایی که واقعا توان پرداخت ندارند اجباری به آنها نیاوریم. همان طور که نزد خدا بنده‌ها بر اساس تقوی و نه ملیت درجه‌بندی می‌شوند پیش ما هم باید همین گونه باشد. بسیاری از این مهاجرین از لحاظ تدین و تقوی از ما خیلی بالاترند. من نباید بگویم ولی یکی دو مورد که دیدم خانواده‌ها واقعا توان پرداخت شهریه ندارند و قانون و بخشنامه هم به آن‌ها کمکی نمی‌کند خودم شخصا شهریه آنها را از جای دیگری تامین کردم که از تحصیل عقب نمانند.


تسنیم: امسال هم که اتفاقات عجیبی افتاد. اول گفتند هدیه ای از نهاد ریاست جمهوری آمده و مهاجرین از پرداخت شهریه امسال معاف هستند و در میانه سال تحصیلی بخشنامه آمد که دانش آموزان مهاجر افغانستان باید دو برابر سالهای قبل شهریه بپردازند.

اول مهر گفتند فعلا نگیرید تا دستور از بالا بیاید ولی تعهد بگیرید که در صورت لزوم باید پرداخت کنند که ما هم تعهد گرفتیم. خوشحال شدیم و دعا می کردیم که اتفاقی نیفتد و سال تحصیلی به همین روال تمام شودو بر روی مهاجرین با این وضع گرانی و عدم دریافت یارانه فشار بیشتری وارد نشود. ولی متاسفانه همان طور که گفتید جدیدا بخشنامه آمد و مهاجرین ملزم به پرداخت شهریه شدند. من در ابلاغ این بخشنامه به اولیای دانش آموزان مهاجر عجله نکردم. دعا کردم شاید فرجی حاصل شود. بعد جلسه ای با والدین دانش آموزان گذاشتم و گفتم: خدا شاهد است که من اصلا راضی به دریافت این مبالغ نیستم و تمام سعی خود را می کنم شاید راه گریزی پیدا شود. چون به رحمان بودن خدا اعتقاد دارم و جوابم را از او می گیرم. بعد بخشنامه مکمل آمد که شهریه ها را قسط بندی کنید و کسانی که شرایط حاد دارند تخفیف بدهید و یا با صلاحدید خود ببخشید. من هم هر کس که گفت ندارم و دیدم راست می گوید بخشیدم و قسط بندی و تخفیف را فراتر از بخشنامه اجرا کردم.

تسنیم: قانون و بخشنامه که هست و باید اجرا شود. ولی چرا برخی مدیران مدارس که شخصیت های فرهنگی هستند برگه های ضرب الاجلی دست کودکان می دهند و جلوی سایر دانش آموزان آنها را تحقیر و تهدید به اخرج می کنند؟

ما باید نگاه انسانی به افراد داشته باشیم اتفاقاً براساس همان نگاه دینی. حتی آن‌جایی که فردی مسلمان نباشد، ما باید به او نگاه انسانی داشته باشیم. اینجا که دیگر با مسلمانان سر و کار داریم. پیامبر ما می فرماید:  "اگر کسی شب سر بر بالین بگذارد در حالی که همسایه اش گرسنه باشد از ما نیست".

خب زمانی که یک مهاجر ابراز می‌کند که ندارد و توان پرداخت شهریه ندارد فشار آوردن به او و قانون قانون کردن به او چه معنی می‌دهد؟ این ربطی به فرهنگی بودن مدیران و مسئولان ندارد به شخصیت انسانی ما ربط دارد. من اهل شعر و ادبیات هستم و روحیه ام حساس و لطیف است. از آقا پسرتان سوال کنید من هر روز بچه ها که به صف می شوند حتما دستی بر سر آنها می کشم و با همه آنها دست می دهم. در 29 سال خدمت یکبار گوش دانش آموزی را نکشیده ام. این ارتباط عاطفی برای من بسیار موثرتر و کارآمدتر در اداره مدرسه بوده است. من همیشه به همکارانم می‌گویم وقتی بازنشست شوم دلم برای شما شاید تنگ نشود اما برای بچه ها حتما پرپر می‌زند.

تسنیم: با این حساب احتمالا دانش آموزان مهاجر رابطه عمیق و خاصی با شما دارند.

ما اصلا تا زمانی که سر و کارمان با پرونده یک دانش آموز نمی‌افتد متوجه نمی‌شویم کدام دانش آموز مهاجر است. قیافه ها یکی، فرهنگ و برخورد یکی، دین یکی، زبان و لهجه یکی، از کجا بفهمیم کی مهاجر است و کی ایرانی؟ این مرز بندی‌ها مال ما نیست. انسانیت و دل ها مرز ندارد. حضرت امام (ره) جمله ای دارند که اسلام مرز ندارد.


تسنیم: پس در اجرای قوانین و بخشنامه ها هم می توان آنها را به شیوه بهتری اجرا کرد و به اصطلاح آسان‌تر گرفت؟

بله قانون و بخش‌نامه که وحی منزل نیست انسان بودن و دوست داشتن هم‌نوع وحی منزل است.

تسنیم: به نظر شما پس چرا برخی همکاران شما با این استدلال که قانون است و بخشنامه آمده این برخورد ها را با دانش آموزان مهاجر و خانواده‌های آنها می کنند؟ ضرب المثلی هست که می گوید برخی در مسلمانی می خواهند چند قدم از پیامبر هم جلو تر باشند.در اعمال قانون هم می خواهند چند قدم از قانون جلوتر باشند و خیلی سنگ قانون را به سینه بزنند.با این گفتمان و نظریات شما، فکر نمی‌کنید برای شما در اداره یا میان همکاران مشکلی رخ دهد؟

تا به حال که پیش نیامده. چه کار می‌خواهند بکنند؟ من حاضرم همین پست مدیریتم را بدهم ولی عواطف و احساساتم را زیر پا نگذارم. معتقدم همین کودکان از خیلی ما آدم های پر ادعا پاک تر و معصوم تر و بی گناه تر هستند. من مطابق خواسته های دلم رفتار می کنم. خواستند خواستند، نخواستند نخواهند. من نمی توانم با بد اجرا کردن یک بخشنامه یا قانون یک انسان یا یک مسلمان را از خودم برنجانم که مدیر باقی بمانم. این پست‌ها موقتی و رفتنی است.

تسنیم: شما اگر جای مسئولین رده بالا بودید درباره کودکان محصل مهاجر چه می کردید؟

شاید من خیلی در جریان ریز کارها نباشم ولی اگر دستم برسد وتا جایی که بتوانم مقوله ای به نام تبعیض میان دانش آموز ایرانی و غیر ایرانی را برمی دارم. چه شهریه باشد چه غیر شهریه که انشاءالله امیدوارم غیر شهریه دیگر نباشد. من معذرت می خوام از شما ولی اگر میهمانی به منزل شما آمد آیا از او پول می‌گیرید؟ رسم میهمان نوازی این نیست چه بگذرد که مهاجران دیگر مهمان نیستند و هم‌خانه ما هستند. چندی بعد باید جواب خدا را درباره آه مظلوم بدهیم. این مردمان مظلومند و من از آه مظلوم خیلی می‌ترسم فرقی نمی‌کند از چه ملیتی باشد.

اما من همیشه که با والدین دانش آموزان مهاجر صحبت می کنم می‌گویم من تا این جا دستم می‌رسد و مساعدت می‌کنم و وضعیت شما را درک می‌کنم. خودم را جای شما می‌گذارم. شما هم خود را جای من بگذارید. قطعا آنها راضی نمی شوند به من لطمه‌ای بخورد. هر کس توانایی داشته باشد حتما قبول می‌کند. کسی هم نداشته باشد من قبول می‌کنم.

دعا می کنم خدا برای مهاجرین فرجی حاصل کند یا افغانستان آنقدر آباد و امن شود که همه کودکان بتوانند با خاطری آسوده در آنجا درس بخوانند یا شرایط در این جا مساعد شود که کودک دانش آموزی که گناهی ندارد و در این مملکت به دنیا آمده بتواند مانند همه کودکان ایرانی تحصیل کند.کودکی که در اینجا به دنیا آمده، با فرهنگ اینجا رشد کرده، بزرگ شده و تربیت شده اصلا نمی تواند در کشور دیگری زندگی کند. شاید برای او زندگی در افغانستان غربت باشد. در پایان حرفهایم را با این شعرم تمام می کنم:

عمرخدمت می رود چون بادها
خاطراتش مانده اند در یادها

هرکه را عشق خدمت بوده است
در تمام عمرخود آسوده است

صندلی ها جز امانت بیش نیست
این امانت هیچ کس را خویش نیست

هر کسی کرسی اش رنگین تر است
لاجرم کوله بارش سنگین تر است

آیات نور

آیات نور

برای انسان خطاکارهمیشه راه بازگشت بازاست

حجت الاسلام والمسلمین قرائتی درتفسیرآیه 39سوره مائده بااین مضمون که(پس هرکه بعدازظلمش توبه کندوکارهای فاسدش را اصلاح کند قطعا خداوندتوبه اورامی پذیردهماناخداوندآمرزنده ومهربان است) نکاتی رامطرح نموده اند درادامه میخوانید1) برای انسان خطاکار همیشه راه بازگشت واصلاح باز است2) توبه تنها با ندامت درونی نیست بلکه بایدهمراه باجبران مفاسدگذشته باشد3) اگرانسان توبه کندخداوندهم توبه اورا می پذیرد 4) سرقت،ظلم به خودوجامعه وتجاوز به امنیت جامعه است5)مجرمان راباید به راه خدا دعوت وامیدوارکرد

برگرفته از کتاب(تفسیرنور)ج2ص293

ریشه ضرب المثل

ریشه ضرب المثل

ماپوستین راول کردیم اماپوستین ماراول نمی کند

این مثل را زمانی به کارمی بریم که فردی به امیدسود ومنفعتی درکاری دخالت می کندودرآن گرفتارمی شود زمانی که دیگران به جهت پند ونصیحت به او می گویند که ازاین کاردست بکش می گوید:(ماپوستین راول کردیم اماپوستین ماراول نمی کند)می گویندکه سیلابی ازکوهستانی درجریان بود از رودخانه ها می گذشت مردی که درآن حوالی عبورمی کردچیزی را درآب شناوردید فکرکردپوستینی درآب شناوراست خود رابه آب انداخت که آن رابگیرد و در بازار بفروشد غافل ازآن که آنچه درآب شناوربود نه یک پوستین بلکه یک خرس زنده گرفتاردرآب بود ازقضا خرس هم درآن گیرودار درآب دست وپا میزدتابه دستاویزی چنگ بزندوخود رانجات دهدهمین که مرد دستش را درازکردکه مثلا پوست رابگیرد خرس برای نجات خود به مردچسبیددیگران که دیدند سیل مرد را باخودش می برد گفتند(اگرنمی توانی پوستین رابیاوری ولش کن خودت رانجات بده)مردجواب دادمن پوستین را ول کردم پوستین مرا ول نمی کندازآن پس هرکسی که به طمع بدست آودن منفعتی خود راواردماجرایی می کندکه ربطی به اوندارد درآن ماجراگرفتارمی شودمی گویند:(پوستین را ول کرده ام اماپوستین مرا ول نمی کند)