هرگاه که در نمازت عجله کردی
و خواستی آن را زودتر به پایان برسانی
بیاد بیاور که:
همه ی آنچه که می خواهی بعد از نماز به آنها برسی
و همه ی آنچه که می ترسی از دست بدهی
بدست همان کسی است که
در مقابلش ایستاده ای...
اغلب ما "سواد رابطه" نداریم ؛
بلد نیستیم بفهمیم دنیای آدمها با هم فرق دارد !!!
توقع داریم کسی که با ماست خود ما باشد
حتی حاضر نیستیم به نیازها،خواسته ها و علایق او توجه کنیم
غرورمان را بسیار دوست داریم و حاضر به زیر پا گذاشتنش نیستیم !
اما توقع داریم که او غرور و نیاز و توقعی نداشته باشد !
و درکش سخت است برای ما
که او دنیایی دارد که خودش ساخته و آن را صرفاً با ما به اشتراک گذاشته است ...
نه اینکه بخواهد بر اساس خواسته های ما دنیای تازه ای بسازد ...
ما بلد نیستیم کنار هم باشیم !!!
@loulemancity
چهار حکایت کوتاه اما تاثیر گذار:
حکایت اول:
از کاسبی پرسیدند:
چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟
گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند!! چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند!!!؟
حکایت دوم:
پسری با اخلاق و نیک سیرت، اما فقیر به خواستگاری دختری میرود...
پدر دختر گفت:
تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمیدهم...!!
پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود، پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید:
انشاءالله خدا او را هدایت میکند...!
دختر گفت:
پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت میکند، با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟؟!!!!...
حکایت سوم:
از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟؟...
گفت: آری...
مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛
یکی را شب برایم ذبح کرد... از طعم جگرش تعریف کردم..
صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد...!
گفتند: تو چه کردی؟
گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم...
گفتند: پس تو بخشنده تری...!
گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد!!
اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم...!!
حکایت چهارم:
عارفی راگفتند:
خداوند را چگونه میبینی؟!
گفت آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد، اما دستم را میگیرد....
loulemancity
در پشت پرده غذاخوری این مدرسه چه میگذرد
خبرها حاکی از آن است که در پشت پرده غذاخوری و نحوه مصرف ناهار این مدرسه اتفاقات عجیب و...
http://www.yjc.ir/fa/news/5540228
@YjcNewsChannel ]
مقدماتی برای یک سفر دوست داشتنی
از آنجایی که انسان طالب و خواستار بی نهایت است و مرگ را به غلط پایان کار خود می داند از آن کراهت دارد. اما هنگامی که به آیات قرآن مراجعه می کنیم درمی یابیم که یکی از نشانه های دوستان خدا این است که مرگ و سفر از دنیا به آخرت در اندیشه آنان خواستنی و مبارک است چرا که خود را عازم لقاء پروردگار خود می دانند. در سوره مبارکه جمعه خطاب به یهودیان اینگونه می فرماید که: قُلْ یَأَیهُّا الَّذِینَ هَادُواْ إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ المْوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ (6) وَ لَا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدَا بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَ اللَّهُ عَلِیمُ بِالظَّالِمِینَ (7) بگو: اى قوم یهود، هرگاه مى پندارید که شما دوستان خدا هستید، نه مردم دیگر، پس تمناى مرگ کنید اگر راست مى گویید. (6) و آنان به سبب اعمالى که پیش از این مرتکب شده اند، هرگز تمناى مرگ نخواهند کرد و خدا به ستمکاران داناست. (7)
بیشتر بخوانید :
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=311085
وضعیت پرداخت پاداش پایان خدمت فرهنگیان در روزهای پایانی94
آنگونه که مسئولان آموزشوپرورش در اوایل اسفند ماه وعده دادند، پاداش پایان خدمت فرهنگیان بازنشسته سال 93 تأمین اعتبار و کار پرداخت آن آغاز شد اما در حالیکه سال 94 به روزهای پایانی خود نزدیک است هنوز هم فرهنگیان چشمانتظار دریافت پاداش خود هستند.
@tasnimnewschanel
وضعیت بدهی 1700 میلیاردی بانکها به فرهنگیان
معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزشوپرورش گفت: طبق تبصره 24 قانون بودجه سال 94 بانکها و شرکتهای دولتی باید با صرفهجویی 1700 میلیارد تومان در اختیار آموزشوپرورش قرار دهند که تاکنون 50 میلیارد تومان آن محقق شده است.
@tasnimnewschanel
آخرین شب جمعه سال چگونه بر اموات خود سلام دهیم
امروز، آخرین شب جمعه سال قبل از آمدن بهار است و مردم مؤمن کشورمان طبق آیینی پسندیده، بر مزار درگذشتگان حاضر میشوند و برای آنها طلب مغفرت میکنند. از ائمه اطهار(ع) روایاتی در این باره بر جای مانده که جالب توجه است.
http://www.yjc.ir/fa/news/5540546
@YjcNewsChannel
چشمت اگر مجال دهدظهور
تا کی ورق ورق کنم این سر رسید را
چون کودکی رسیدن سال جدید را
با دست زیر چانه تو را آه می کشم
چون غنچه ای که آخر اسفند، عید را
برخیز و خاک را بنشان بر عزای باد
کافی ست هرچقدر که رقصانده بید را
با شعر مثل زورقی آشفته کرده ام
آرام روزهای کران ناپدید را
بی شعر شاهی ام که پس از سال ها نبرد
در پیشگاه قلعه نیابد کلید را
چشمت اگر مجال دهد ترجمان شوم
با لهجه صریح تغزل شهید را
بوی عیدی
بوی توت
بوی کاغذ رنگی
بوی تند ماهی وسط سفره نو
با اینا زمستونو سر می کنم
با اینا خستگیمو در میکنم
آمده نوروز در ایران زمین
خاک ما شد رشک فردوس برین
بوی نارنج و ترنج و عطر بید
میتوان از تربت حافظ شنید
خون پاک عاشقی در جان ماست
ریشه این عشق در ایران ماست
هموطن هروزتان پیروز باد
ای وطن هر روز تو نوروز باد