بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

نه از قبیله ی باران

http://uupload.ir/files/8ska_%D9%86%D9%87_%D8%A7%D8%B2.jpg

نه از قبیله ی باران

نه از تبار تگرگم

مثال صخره ایی خاموش

چو سایه ،ساکت و سردم

جوانه میزنم انگار

کنار من چو تو باشی

پر از امید و نشاط است

ترانه ایی که بخوانم

می خواهم بـرگردم به روزهـای کودکی

می خواهم بـرگردم به روزهـای کودکی

آن زمان ها که

پدر " تنـها قهرمـان " بود عشـق

تنها در " آغـوش مـادر " خلاصه میشد

بالاترین نـقطه زمیـن

" شانه های پــدر " بود

بدترین دشمنانم

"خواهر و برادرهای خودم" بـودند تنـها دردم

"زانــو های زخمی ام" بودند

تنـها چـیزی که میشکست

"اسباب بازی" هایم بـود

و معنای خداحافـظ "تا فـردا" بود