صدای_معلمان

صدای_معلمان

خدمتگزاران فراموش شدەاند

 از  ۹ سال پیش کل مزایا واضافه کاری خدمتگزاران،رانندها وسرایداران کل کشور را قطع کردند.

نبود نیروی خدمتگزار سنگینی کار را برای تشدید کرده است.

رتبه بندی شامل این قشر خدمتگزارنشده ه نوعی کە بنده با ۲۸ سال سابقه کل مبلغ حکمم به یک میلیون چهارصد هزار نرسیده اما به  کسانی که مدرک بالاتر از دیپلم دارند مبلغی اضافه شده که ازنظر شرعی این کاردرست نیست که چون در پست ما مدرک تاثیری ندارد اینجا مبنا باید زحمت کشیدن باشد.

tp://l1l.ir/xtk

اخبار_فرهنگیان

امیر شهلا عضو شورای شهر مشهد

امیر شهلا عضو شورای شهر مشهدچندی پیش در بازدید از دبستان لیلا صالح زهی در انتهای گلشهر از عدم گاز کشی این مدرسه خبر داده  بود

پس از پیگیری، با انتشار این عکس خبر از گازرسانی مدرسه توسط شرکت گاز داد

(زنگ سلامت) بهترین ساعت برای مصرف خشکبار

بهترین ساعت برای مصرف خشکبار بین صبحانه و ناهار و به عنوان میان وعده می باشد

تحقیقات نشان می دهد خانمهایی که خشکبار مصرف میکنند کمتر دچار بیماریهای روحی میشوند.

Zendegisalam

(زنگ سلامت) لیف‌ حمام را در آفتاب خشک کنید‼

لیف‌ حمام را در آفتاب خشک کنید‼

 قرار دادن لیف خیس در محیط مرطوب و تاریک به مدت طولانی میتواند منبعی از آلودگی ها که باعث ابتلابه بیماری های قارچی و عفونی میشود تبدیل شود.

iribnews

بارش_برف ارتفاعات کوهستانی تالش را سفید پوش کرد.

بارش_برف ارتفاعات کوهستانی تالش را سفید پوش کرد.

رییس اداره راهداری وحمل ونقل جاده ای تالش گفت:

 بارش برف در ارتفاعات تالش از ساعت ۲۳ دیشب آغاز شده است و همچنان ادامه دارد.

  ارتفاع برف در مناطق کوهستانی و جاده ی اسالم به خلخال به ۱۰سانتی متر رسیده است.

از شب گذشته ماموران راهداری در جاده ی اسالم به خلخال مستقر شده اند.

رانندگانی که قصد تردد در جاده ی اسالم به خلخال را دارند ، پوشاک گرم و زنجیر چرخ به همراه داشته باشند.

[خبرگزاری صداوسیما - گیلان]

iribnews_guilan

یک راهنمای جامع برای آشنایی با داروهاحتما این راهنما رو برای خودتون ذخیره کنید

یک راهنمای جامع برای آشنایی با داروهاحتما این راهنما رو برای خودتون ذخیره کنید

جم فیبروزیل»چربی خون

جنتامایسن»آنتی بیوتیک

جینسینگ»تقویتی

داکسی سایکلین»آنتی بیوتیک

دانازول»هورمونی

دایجستیو»معده

دایمتیکون»معده

دکسپانتونول»آنالوگ ویتامین ب

دکسترومتروفان»ضد سرفه

دگزامتازون»ضدالتهاب

دورزولامید»کاهش فشار داخل چشم

دوکسپین»اعصاب

دونپزیل»آلزایمر

دی پیریدامول»فشارخون

دی سیکلومین» ضداسپاسم

دیازپام»اعصاب

دیفن هیدرامین»انتی هیستامین

دیفنوکسیلات»ضداسهال

دیلتیازیم»فشارخون

دیکلوفناک»مسکن

دیمن هیدرینات»آنتی هیستامین

رالوکسیفن»هورمونی

رانیتیدین»معده

ریتالین»بیش فعالی

ریسپریدون»اعصاب

زینک اکسید»سوختگی

این پیام همیشه به کارتون میادحتما نگهش دارید باداروها آشناباشید یه دفه قرص اشتباهی نخورید

Aliakbar Akbari

ادامه دارد

فریده اولادقباد عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس:

فریده اولادقباد عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس:

حقوق معلمان حق‌التدریس بسیار پایین و حدود 600 تا 700 هزار تومان است با این وجود آموزش‌وپرورش در بسیاری از مواردحقوق آنها را واریز نکرده و یا با تاخیر پرداخت می‌کند؛ این وزارتخانه موظف است هر چه سریع‌تر اقدامات لازم جهت واریز حقوق این افراد را انجام دهد.

یکی از چالش‌های مدارس در کشور عدم پرداخت به موقع سرانه آموزشی است؛ مدیران مدارس را با حداقل منابع مالی موجود اداره می‌کنند و لازم است برای گردش امور مدرسه‌ها این سرانه هر چه سریعتر در اختیار آنها قرار گیرد.

در سال 96 بودجه آموزش و پرورش مبلغی حدود 36 هزار میلیارد تومان بوده است و  خبرهای رسیده نشان می‌دهد این وزارتخانه امسال مبلغی حدود 6 هزار میلیارد کمبود بودجه دارد

کانال فرهنگیان خراسان رضوی

رسول اڪرم(ص)

رسول اڪرم(ص)

خانہ اى ڪه درآن قرآن فراوان خوانده شودخیرآن بسیارگردد

وبہ اهل آن وسعت داده شود

وبراى آسمانیان بدرخشد

چنان که ستارگان آسمان براے زمینیان مےدرخشند

کافى ج2،ص610

Quran_sm14

نجات یک کارگر ۵۰ساله از چاه آسانسور ساختمانی در حال ساخت

نجات یک کارگر ۵۰ساله از چاه آسانسور ساختمانی در حال ساخت در خیابان امام خمینی مشهد

آتش‌نشانان او را که از ناحیه پا و کمر دچار جراحت شدید شده بود از چاه ۶متری خارج کردند.

حوادث

ShahraraNews

چه ازدواج کرده باشید، چه نکرده باشید این متن و حتما بخونید

چه ازدواج کرده باشید، چه نکرده باشید این متن و حتما بخونید

قسمت اول

وقتی آن شب از سر کار به خانه برگشتم، همسرم داشت غذا را آماده می کرد، دست او را گرفتم و گفتم، باید چیزی را به تو بگویم.او نشست و به آرامی مشغول غذا خوردن شد.غم و ناراحتی توی چشمانش را خوب می دیدم.

یکدفعه نفهمیدم چطور دهانم را باز کردم اما باید به او می گفتم که در ذهنم چه

می گذرد.من طلاق می خواستم.به آرامی موضوع را مطرح کردم.به نظرنمی رسید که از حرفهایم ناراحت شده باشد،فقط به نرمی پرسید چرا؟

ازجواب دادن به سوالش سر باز زدم.

این باعث شد عصبانی شود.ظرف غذایش را به کناری پرت کرد وسرم داد کشید،

تو مرد نیستی!

آن شب دیگر اصلاً با هم حرف نزدیم.

اوگریه می کرد.می دانم دوست داشت بداند که چه بر سر زندگی اش آمده است. اما واقعاً نمی توانستم جواب

قانع کننده ای به او بدهم.من دیگر دوستش نداشتم،فقط دلم برایش

می سوخت.

با یک احساس گناه وعذاب وجدان عمیق، برگه طلاق را آماده کردم که درآن قید شده بود می تواند خانه،ماشین و 30% از سهم کارخانه ام را بردارد.

نگاهی به برگه ها انداخت وآن را پاره کرد.

زنی که 10 سال زندگی اش را با من گذرانده بود برایم به غریبه ای تبدیل شده بود.ازاینکه وقت وانرژی اش را برای من به هدرداده بود متاسف بودم اما واقعاً نمی توانستم به آن زندگی برگردم چون عاشق یک نفر دیگرشده بودم.آخر بلند بلند جلوی من گریه سر داد واین دقیقاً همان چیزی بود که انتظارداشتم ببینم،برای من گریه او نوعی رهایی بود.فکر طلاق که هفته ها بود ذهن من را به خود مشغول کرده بود والان محکم تر و واضح تر شده بود.روزبعد خیلی دیر به خانه برگشتم و دیدم که پشت میزنشسته وچیزی

می نویسد.

شام نخورده بودم اما مستقیم رفتم بخوابم وخیلی زود خوابم برد چون واقعاً بعد از گذراندن یک روز لذت بخش با معشوقه ی جدیدم خسته بودم.

وقتی بیدارشدم،هنوز پشت میز مشغول نوشتن بود،توجهی نکردم ودوباره به خواب رفتم.

صبح روز بعد اوشرایط طلاق خود را نوشته بود:

هیچ چیزی از من نمی خواست وفقط یک ماه فرصت قبل از طلاق خواسته بود.

او درخواست کرده بود که درآن یک ماه

هر دوی ما تلاش کنیم یک زندگی نرمال داشته باشیم.

دلایل او ساده بود:

وقت امتحانات پسرمان بود و او

نمی خواست که فکر او بخاطر مشکلات ما مغشوش شود،برای من قابل قبول بود. اما یک چیز دیگر هم خواسته بود.

او از من خواسته بود زمانی که او را در روز عروسی وارد اتاق مان کردم به یاد آورم.

از من خواسته بود که در آن یک ماه هر روز او را بغل کرده واز اتاقمان به سمت در ورودی ببرم.

فکر می کردم که دیوانه شده است،اما برای اینکه روزهای آخر با هم بودن مان قابل تحمل تر باشد،درخواست عجیبش را قبول کردم.

درمورد شرایط طلاق همسرم با

معشوقه ام حرف زدم بلند بلند خندید و گفت که خیلی عجیب است،وبعد با خنده و استهزا گفت که هرحقه ای هم که سوار کند باید بالاخره این طلاق را بپذیرد،

از زمانیکه طلاق را به طور علنی عنوان کرده بودم من وهمسرم هیچ تماس جسمی با هم نداشتیم،وقتی روز اول او را بغل کردم تا ازاتاق بیرون بیاورم هر دوی ما احساس خامی و تازه کاری داشتیم!

پسرم به پشتم زد وگفت اوه بابا رو ببین مامان رو بغل کرده!

اول او را از اتاق به نشیمن آورده و بعد از آنجا به سمت در ورودی بردم،

حدود 10 متر او را در آغوشم داشتم. کمی ناراحت بودم،او را بیرون در خانه گذاشتم و او رفت که منتظر اتوبوس شود که به سرکار برود،من هم به تنهایی سوار ماشین شده وبه سمت شرکت حرکت کردم.در روز دوم هردوی ما برخورد

راحت تری داشتیم،به سینه ی من تکیه داد، می توانستم بوی عطری که به پیراهنش زده بود را حس کنم،فهمیدم که خیلی وقت است خوب به همسرم نگاه نکرده ام، فهمیدم که دیگر مثل قبل جوان نیست، چروک های ریزی روی صورتش افتاده بود و موهایش کمی سفید شده بود،یک دقیقه باخودم فکر کردم که من برای این زن چه کار کرده ام؟!

ادامه دارد