بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

من دست خالی آمدم، دست من و دامان تو

http://uupload.ir/files/fz3j_%D9%85%D9%86_%D8%AF%D8%B3%D8%AA.jpg

من دست خالی آمدم، دست من و دامان تو

سر تا به پا درد و غمم، درد من و درمان تو

تو هر چه خوبی من بدم، بیهوده بر هر در زدم

آخر به این در آمدم، باشم کنار خوان تو

من ایرانی نیستم

من ایرانی

نیستم

چون بجای درود

میگویم سلام و بجای بدرود

میگوییم خداحافظ

من

ایرانی

نیستم چون عربها به من

آموختند

که بجای گفتن واق واق سگ

بگوییم

پارس که نام وطنمان است

همه‌ی ما سرانجام روزی داوری خواهیم شد.

http://uupload.ir/files/yxzb_%D9%87%D9%85%D9%87%E2%80%8C%D9%8A.jpg

همه‌ی ما سرانجام روزی داوری خواهیم شد.

مهم این است که چقدر زندگی کرده‌ایم،

نه چقدر زنده بوده‌ایم

چقدر بخشیده‌ایم،

نه چقدر داشته ایم.

چقدر خوب بوده‌ایم

نه چقدر بزرگ جلوه کرده‌ایم

TebyanOnline

مناجات یک مشهدی با خدا:

مناجات یک مشهدی با خدا:

خدایا وقتی میخوایم بیام خونت باید کلی پول بدیم ،

وقتی هم مهمونت میشیم نباید لب به چیزی بزنیم ،

وقتی میخوایم بیایم پیشت باید بمیریم ،

میخوای اصلا رفت و آمد نکنیم!!!!!؟؟

ما رو بخاطر سیب از بهشت فرستادى زمین

حالا بخاطر اب انگور از زمین میفرستى جهنم!؟

چرا اینقدر با میوه و ابمیوه مشکل دارى!!!!؟؟؟....

خدایا حتمأ باید بمیریم روحمون شاد شه؟!!

نمیشه همینطورى شاد بشیم...!!!؟؟؟

آخه یه کم دقت کن ﮐﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﯾﻢ

ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺗﻮ ﻧﯿﻮﯾﻮﺭﮎ ﺭﻭ ﻣﯿﺪﯾﻢ

ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﮐﯿﻔﯿﺖ ﺷﻌﺐ ﺍﺑﯿﻄﺎﻟﺐ در ایران زندگی میکنیم !!!

ارسال سیدحسین حسینی نیا ازمشهد

تصاویر حرم حضرت معصومه(ع) از قاب دوربین آستان مقدس حسینی

http://uupload.ir/files/zduw_%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1.jpg

تصاویر حرم حضرت معصومه(ع) از قاب دوربین آستان مقدس حسینی

hawzahnews.com/detail/Photo/460567

وای که چقدر این شعر زیباست

وای که چقدر این شعر زیباست

لطفا کامل بخونین اگه گریه کردی و دلت شکست

التماس دعا

خواب بودم، خواب دیدم مرده ام

بی نهایت خسته و افسرده ام

تا میان گور رفتم دل گرفت

قبر کن سنگ لحد را گل گرفت

روی من خروارها از خاک بود

وای، قبر من چه وحشتناک بود!

بالش زیر سرم از سنگ بود

غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود

هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت

سوره ی حمدی برایم خواند و رفت

خسته بودم هیچ کس یارم نشد

زان میان یک تن خریدارم نشد

نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی

ترس بود و وحشت و دلواپسی

ناله می کردم ولیکن بی جواب

تشنه بودم، در پی یک جرعه آب

آمدند از راه نزدم دو ملک

تیره شد در پیش چشمانم فلک

یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟

دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟

گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود

لرزه بر اندام من افتاده بود

هر چه کردم سعی تا گویم جواب

سدّ نطقم شد هراس و اضطراب

از سکوتم آن دو گشته خشمگین

رفت بالا گرزهای آتشین

قبر من پر گشته بود از نار و دود

بار دیگر با غضب پرسش نمود:

ای گنه کار سیه دل، بسته پر

نام اربابان خود یک یک ببر

گوئیا لب ها به هم چسبیده بود

گوش گویا نامشان نشنیده بود

نامهای خوبشان از یاد رفت

وای، سعی و زحمتم بر باد رفت

چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد

بار دیگر بر سرم فریاد کرد:

در میان عمر خود کن جستجو

کارهای نیک و زشتت را بگو

هر چه می کردم به اعمالم نگاه

کوله بارم بود مملو از گناه

کارهای زشت من بسیار بود

بر زبان آوردنش دشوار بود

چاره ای جز لب فرو بستن نبود

گرز آتش بر سرم آمد فرود

عمق جانم از حرارت آب شد

روحم از فرط الم بی تاب شد

چون ملائک نا امید از من شدند

حرف آخر را چنین با من زدند:

عمر خود را ای جوان کردی تباه

نامه اعمال تو باشد سیاه

ما که ماموران حق داوریم

پس تو را سوی جهنم می بریم

دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود

دست و پایم بسته در زنجیر بود

نا امید از هرکجا و دل فکار

می کشیدندم به خِفّت سوی نار

ناگهان الطاف حق آغاز شد

از جنان درهای رحمت باز شد

مردی آمد از تبار آسمان

دیگران چون نجم و او چون کهکشان

صورتش خورشید بود و غرق نور

جام چشمانش پر از خمر طهور

چشمهایش زندگانی می سرود

درد را از قلب انسان می زدود

بر سر خود شال سبزی بسته بود

بر دلم مهرش عجب بنشسته بود

کِی به زیبائی او گل می رسید

پیش او یوسف خجالت می کشید

دو ملک سر را به زیر انداختند

بال خود را فرش راهش ساختند

غرق حیرت داشتند این زمزمه

آمده اینجا حسین فاطمه؟!

صاحب روز قیامت آمده

گوئیا بهر شفاعت آمده

سوی من آمد مرا شرمنده کرد

مهربانانه به رویم خنده کرد

گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)

من کجا و دیدن روی حسین (ع)

گفت: آزادش کنید این بنده را

خانه آبادش کنید این بنده را

اینکه این جا این چنین تنها شده

کام او با تربت من وا شده

مادرش او را به عشقم زاده است

گریه کرده بعد شیرش داده است

خویش را در سوز عشقم آب کرد

عکس من را بر دل خود قاب کرد

بارها بر من محبت کرده است

سینه اش را وقف هیئت کرده است

سینه چاک آل زهرا بوده است

چای ریز مجلس ما بوده است

اسم من راز و نیازش بوده است

تربتم مهر نمازش بوده است

پرچم من را به دوشش می کشید

پا برهنه در عزایم می دوید

بهر عباسم به تن کرده کفن

روز تاسوعا شده سقای من

اقتدا بر خواهرم زینب نمود

گاه میشد صورتش بهرم کبود

تا به دنیا بود از من دم زده

او غذای روضه ام را هم زده

قلب او از حب ما لبریز بود

پیش چشمش غیر ما ناچیز بود

با ادب در مجلس ما می نشست

قلب او با روضه ی من می شکست

حرمت ما را به دنیا پاس داشت

ارتباطی تنگ با عباس داشت

اشک او با نام من می شد روان

گریه در روضه نمی دادش امان

بارها لعن امیه کرده است

خویش را نذر رقیه کرده است

گریه کرده چون برای اکبرم

با خود او را نزد زهرا (س) می برم

هرچه باشد او برایم بنده است

او بسوزد، صاحبش شرمنده است

در مرامم نیست او تنها شود

باعث خوشحالی اعدا شود

گرچه در ظاهر گنه کار است و بد

قلب او بوی محبت میدهد

سختی جان کندن و هول جواب

بس بود بهرش به عنوان عقاب

در قیامت عطر و بویش می دهم

پیش مردم آبرویش می دهم

آری آری، هرکه پا بست من است

نامه ی اعمال او دست من است

فقط به عشق آقا امام حسین پخش کن یا علی مدد.

داستان وقف خانه‌ای در وسط صحن گوهرشاد

http://uupload.ir/files/5u7i_%D8%A7%DB%8C%D9%86_%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87.jpg

داستان وقف خانه‌ای در وسط صحن گوهرشاد

این محوطه با سردرهای طاق‌نمای سنگی که در وسط صحن مسجد گوهرشاد واقع شده به مسجد پیرزن معروف بود.

ظاهرا این محدوده سنگی در هنگام ساخت مسجد، خانه‌ای بوده متعلق به پیرزنی که حاضر به فروش آن به بانو گوهرشاد برای ساختن مسجد نمی‌شود و از آنجایی که بانو گوهرشاد سعی در رعایت جهات معنوی در روند ساخت مسجد داشت دستور می‌دهد که کاری به این خانه نداشته باشند. از این رو تا اتمام مسجد این خانه وجود داشته است تا اینکه خود پیرزن بانی می‌شود مسجدی را خودش در همانجا احداث کند ولی عمر او کفایت نکرد لذا بعد از مرگ او این محوطه سنگی به خاطر همان نیتی که داشته به نام مسجد پیره زن ایجاد می‌شود.

این محوطه سنگی در نیمه اول دهه ۱۳۲۰ شمسی برچیده شد و به جای آن حوض آب احداث گردید.

برخی نیز معتقدند این فضا به نام قرآن خانه و یا بیت المصحف در زمان شاه سلیمان صفوی بعد از مرمت مسجد در سال ۱۰۸۴ قمری که بر اثر زلزله شدید آسیب دیده بود توسط زال بیگ و یا پیرزال بنا گردید و به مرور زمان نام پیرزال به پیره زن تبدیل شده است.

آستان قدس رضوی

aqr_ir

برای وزیر بهداشت وزیر صنعت وزیر راه وزیر کاربه مناسبت هفته_دولت

برای وزیر بهداشت وزیر صنعت وزیر راه وزیر کاربه مناسبت هفته_دولت

برای وزیر بهداشت

به مناسبت هفته_دولت

ما وزارت‌خانه‌ای بهداشتیّ و نوبریم

در امور دکتری از کل دکترها سریم

توی "دیوار" آگهی کردیم: "با عرض سلام...

سوزن و پنس و سرنگ دست دوم می‌خریم"

فهیمه انوری

برای وزیر صنعت

به مناسبت هفته_دولت

سمعکت وصل است؟ حاج آقا! الو!

لحظه‌ای از میز خود غافل نشو

باید از این مملکت صادر شود

یک وزیر صنعت در حدّ نو

فهیمه انوری

برای وزیر راه

به مناسبت هفته_دولت

دو جو عقل و کمی هم بیمه خوبست

توانش در حد احداث جوب است

نرنجید از وزیر، او میکروفون را

ندیده، به هوای گوشت‌کوب است

فهیمه انوری

برای وزیر کار

به مناسبت هفته_دولت

ز کارایی، سخن بسیار کردم

به قبلی‌ها، لُغُز هی بار کردم

برای کارتان کاری نکردم

ربیعی را ولی بی‌کار کردم

فهیمه انوری

طنزیم tanzym_ir

ذکرقنوت امیرالمومنین (ع) چه بوده است؟

http://uupload.ir/files/7pb_%D8%B0%DA%A9%D8%B1%D9%82%D9%86%D9%88%D8%AA.jpg

ذکرقنوت امیرالمومنین (ع) چه بوده است؟

برای اینکه فرزندانی صالح داشته باشیم،واگرناصالح هستند به راه راست هدایت گردند،بهتراست این دعای قرآنی که به گفته حجت الاسلام ماندگاری دربرنامه سمت خداذکرقنوت امام علی( ع) بوده است رازیادبخوانیم:

رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً؛

و آنان که مى ‏گویند: اى پروردگارما! از همسران و فرزندانمان دلهاى ما را شاد دار، و ما را پیشواى پرهیزگاران گردان.

سوره فرقان ، آیه۷۴

نسیم وحی

nasimevahy

اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج

امام علی علیه السلام فرمودند:

امام علی علیه السلام فرمودند:

بهترین برادر دینی تو، کسی است که تو را به راه راست هدایت نموده و لباس تقوا را بر تن تو بپوشاند و تو را از پیروی هوای نفس باز دارد.

غررالحکم،ج1،ص ٣٢