عراقی ستیزی به سود کیست؟
درحالیکه آمریکا پازل محاصره اقتصادی و نفتی ایران را میچیند، و ناجوانمردانه منبع درآمدی کشور یعنی نفت را هدف قرار داده است، و همچنین تهدید شرکتها و کشورهایی که موافق این عمل زشت و استکباری آمریکا نیستند را جزیی از این پازل قرار داده است تا مانع کار آنها با ایران گردد، ناگهان فضای مجازی ایران پر میشود از موضوع عراقی ستیزی!
عناوینی که در این موضوعات مطرح میشود از نظر افکار عمومی ایران بسیار حساس و غیرتی میباشد:
اول موضوع ناموسی
دوم خرید خانه و زمین در شهرهای آبادان و خرمشهر یا شمال کشور
متاسفانه چون جامعه ایرانی به لحاظ روانی به شدت شایعهپذیر شده است و یک مطلب به سرعت در جامعه منتشر میشود لذا کسی نمیگوید که:
مگر خدای ناکرده ایران تایلند شده که عراقیها برای گردش جنسی به ایران بیایند؟ یا ایران مراکز متعدد اینچنینی دارد که عراقیها به آنجا مراجعه نمایند؟
عراقیها اگر چنین قصدی داشته باشند به راحتی میتوانند به لبنان، مصر و مراکش بروند که دختران آنها هم زبانشان هستند و یا به ترکیه بروند؛ چه لزومی دارد به ایران بیایند!!!!
لذا انتظار میرود خود ایرانیان با غیرت به هیچ دلیلی اعم از ناراحتی از سیاستمداران و یا وضعیت بد اقتصادی و ... با انتشار این شایعات آبروی اکثریت زنان عفیف ایران را نبرند.
موضوع دیگر، خرید خانه و زمین است که از بیخ و بُن دروغ است و طبق قوانین ایران، هیچ ملک یا زمین یا ساختمانی به نام اتباع خارجی نمیشود. اگر این قانون نبود، ایران تاکنون گرجستان و ترکیه میشد و قبل از عراقیها، افغانها تاکنون بسیاری از زمینها و املاک را خریده بودند!!
با این وضع پرسش عمده این است: چرا عراقی ستیزی؟
پیاده نظام رسانهای آمریکا و آلسعود درحال پیاده سازی این سناریو می باشد. چرا ؟
چون عراق هماکنون سالیانه ۱۲ میلیارد دلار داد و ستد تجاری با ایران دارد که به ادامه اشتغال هزاران کارگر ایرانی کمک شایان توجهی میکند و همین سیاست، برنامه تحریمی آمریکا را مختل ساخته؛ لذا یکی از سناریوهای آمریکا و آلسعود تخریب این روابط از طریق تحریک احساسات مذهبی، ملی و ناموسی ایرانیان غیور است.
روزانه ۷۰ میلیون دلار کالا از ایران به عراق میرود. تنها شرکت عالیس سالانه یک میلیارد دلار صادرات به عراق دارد. شرکتهای تولید لوازم خانگی، لبنیات، نساجی و... نیز در این تبادل اقتصادی بسیار فعال هستند.
سالیانه ۲ میلیون عراقی به عنوان توریست برای زیارت، تفریح، ویا مداوا و درمان پزشکی به ایران میآیند که میلیاردها دلار نصیب بازار کار و تجارت و خانواده کارگران ایران میشود؛ در حالیکه این میزان سفر و تجارت میتواند به سمت ترکیه و لبنان و مصر سوق پیدا نماید.
امروز هوشیاری ایرانی در این طراحی پیچیده مورد انتظار است، زیرا امروز عراق نزدیکترین متحد ماست، هر چند در مواردی ممکن است اختلاف مواضع با ما داشته باشد. امروز عراق یکی از مطمئنترین و آسانترین راههای تنفس ایران برای شکستن تحریم است!
نباید با بازی در زمین آمریکا و آلسعود، این منبع بزرگ سود و ادامه اشتغال ایرانیان و کاهش بیکاری را به منبع ضرر تبدیل کنیم!
دروغ خودسازی
الکِذبُ یُردِیکَ وإن أمِنتَهُ
دروغ تو را نابود میکند گرچه
از آن خطری برای خود حسّ نکنی
امیرالمومنین_علیه_السلام
غررالحکم
انشای یک دانش آموز درمورد نان حلال
نان حلال خیلی خیلی خوب است. من نان حلال را خیلی دوست دارم. ما باید همیشه دنبال نان حلال باشیم، مثل آقا تقی.
آقاتقی یک ماستبندی دارد.او همیشه پولِ آبِ مغازه را سر وقت میدهد تا آبی که در شیرها میریزد، حلال باشد. آقا تقی میگوید: آدم باید یک لقمه نان حلال به زن و بچهاش بدهد تا فردا که سرش را گذاشت روی زمین و عمرش تمام شد، پشت سرش بد و بیراه نباشد .
دایی من هم کارمند یک شرکت است. او میگوید: تا مطمئن نشوم که ارباب رجوع از ته دل راضی شده، از او رشوه نمیگیرم. آدم باید دنبال نان حلال باشد.
داییام میگوید: من ارباب رجوع را مجبور میکنم قسم بخورد که راضی است و بعد رشوه میگیرم! داییم میگوید : تا پول آدم حلال نباشد، برکت نمیکند.
پول حرام بیبرکت است.
ولی پدرم یک کارگر است و من فکر میکنم پولش حرام است؛ چون هیچوقت برکت ندارد و همیشه وسط برج کم میآورد. تازه یارانهها را خرج میکند و پول آب و برق و گاز را نداریم که بدهیم. ماه قبل، برق ما را قطع کردند، چون پولش را نداده بودیم دیشب میخواستم به پدرم بگویم:
کاش دنبال یک لقمه نان حلال بودی!!!!
ترامپ:
باید زودتر برجام را لغو میکردم اما تیلرسون با این کار مخالف بود
ایران دیگر آن کشور قبلی نیست
خبرنامه ملی تدبیرشرق
http://tadbireshargh.ir/154407
شخصی است به نام نَصر بن اَبی نِیْزَر؛
شاید کسی اسم این شخص را نشنیده باشد. او از یاران فداکار_اباعبدالله الحسین علیه السلام است.
همه شما اسم نجاشی را شنیده اید. نجاشی کسی بود که در حبشه، مهاجران را پذیرفت. او پسری به اسم ابونیزر نجاشی داشت؛ فرزندش را خدمت پیامبر صلی الله علیه وآله فرستاد و به او گفت: تو باید در خدمت او باشی؛ او بر حق است. بکوش از او بیاموزی و در خدمت او باشی.
ابونیزر خدمت پیامبر صلی الله علیه وآله آمد و بعد در خدمت امیرالمومنین علیه السلام.
پشت بقیع فعلی، یک منطقه ای بود که به آن بُقِیْبَق می گفتند. آن جا، باغ بزرگی بود و ابونیزر، در این باغ کار می کرد.
حالا این نکته را ببینید که حادثه از کجا شروع شد و به کجا وصل شد. ابونیزر گفت: داشتم در مزرعه ام کار می کردم که دیدم کسی از دور پیدا شد. نزدیک که شد، دیدم مولایم امیرالمومنین علیه السلام است. نزدیکش که شدم، گفت: ابونیزر! خیلی گرسنه ام؛ غذایی داری؟ گفت: به شدت شرمنده شدم. یک کمی کدو بود. این کدو را در پیه شتر پخته بودم. قسمتی از آن را استفاده کرده بودم و یک تکه دیگرش مانده بود که می خواستم آن را دور بریزم. گفتم نه چیزی در خور ندارم. گفت هر چه هست باشد. رفتم و با شرمندگی آن مقدار غذا را آوردم. حضرت نشست و چند لقمه خورد. رسم مولا این بود که سه لقمه می خورد. سه لقمه خورد؛ وقتی بلند شد، گفت: این غذا، حقی بر من ایجاد کرد و باید حق غذایی را که شما به من دادید، ادا کنم و بعد کلنگ را برداشت و در قناتی که آن جا بود، شروع به کار کرد. هی کلنگ می زد و بعد از یک ساعت می آمد بالا.
می گوید: دیدم تمام لباس هایش خاک آلود و خیس عرق است. امیرالمومنین علیه السلام ایستاد بالا و یک نفسی تازه کرد و مجدداً رفت پایین و باز شروع کرد به کلنگ زدن و ناگهان مثل گردن شتر - این تعبیری است که ابونیزر می کند - آب شروع به جوشش کرد. حضرت بالا آمد و خدا را سپاس گفت و دو رکعت نماز خواند و بعد فرمود: ابونیزر! این، مال شماست. این منطقه، معروف شد به منطقه ابونیزر و هنوز هم آن منطقه را ابونیزر می گویند. آن چشمه را هم ابونیزر می گویند.
بحث این جاست که اگر ما بودیم و این چشمه را ما حفر می کردیم و پیدا می کردیم، معلوم بود که باید نام ما بر آن می بود.
آقا همین که می آید بیرون، اسم ابونیزر را بر روی آن می گذارد و همان جا هم می گوید: این چشمه برای استفاده عام است. این لطفی است که امیرالمومنین علی علیه السلام در آن جا به ابونیزر می کند.
ابونیزر، بعدها صاحب فرزندی می شود که اسمش نصر بوده است و با اباعبدالله علیه السلام به کربلا می آید. آقا محبت هایی به او می کند که این یک تصمیم شگفتی می گیرد. می گوید اگر او یک چشمه بخشید، مگر خدا به ما نیاموخته است که «من جاء بالحسنة فله عشر امثالها؛ هر کس یک خوبی کرد، من ده برابر می دهم»؛ پس من باید ده چشمه به حسین ببخشم؛ البته اگر من صد چشمه هم به او ببخشم، این پاس داشت محبت های او نیست.
روز عاشورا او در خدمت اباعبدالله علیه السلام بود و سعی می کرد هر زخم و تیری که می خواهد به اباعبدالله علیه السلام بخورد، به او بخورد و با تیرهایی که به او اصابت کرد، ده چشمه خون از بدنش جوشید. او به پای اباعبدالله علیه السلام می افتد و می گوید: آقا وظیفه ام را خوب انجام دادم؟ امام فرمود: بله تو پیش از من به بهشت رسیدی.
مـاه بَنے هاشــم
اولین "شهید زن انقلاب اسلامی" که بود؟
محبوبه در غروب یکی از روزهای سرد بهمن سال 1340 در خانوادهای مذهبی در تهران به دنیا آمد . پدرش غلامرضا دانشآشتیانی، روحانی فرهیخته و متعهدی بود .
محبوبه در مدرسه مذهبی- سیاسی رفاه که در سال 1348به اهتمام مبارزانی چون شهید رجایی، شهید باهنر......و تحت حمایت مؤسسه خیریه رفاه و تعاون تأسیس شده بود ثبت نام کرد.
بدین ترتیب محبوبه در مدرسه رفاه تحت تعلیم معلمان مبارز قرار گرفت و پایههای اعتقادی و مبارزاتی محبوبه را مستحکم کرد.
با شدتگرفتن فعالیتهای مبارزاتی معلمان و دانشآموزان مدرسه رفاه، این مدرسه توسط دولت تعطیل شد
با این حال آتش مبارزه که در جان محبوبه و دیگر دوستانش روشن شده بود، نه تنها در فضای نامساعد دبیرستان جدید(هشترودی) خاموش نشد، بلکه شعلهورتر هم گردید؛ چراکه آنها با راهانداختن انجمن اسلامی، فعالیتهای مبارزاتی خود را بیش از پیش توسعه دادند.
او برای ارتقای سطح فکری خود، از طریق شهید مالکی و شهید بهشتی روی قرآن کار میکرد. یکی از دوستان او در اینباره میگوید: «محبوبه قرآن را طوری خوانده بود که در حاشیه همه صفحاتش مطلب و سؤال نوشته بود؛ درصورتیکه در آن دوران اگر کنار قرآن مطلبی مینوشتی و سؤالی میپرسیدی، زندان داشت.»
علاوه بر قرآن و نهجالبلاغه، محبوبه کتابهایی که درباره مسایل سیاسی و مبارزاتی نوشته میشدند به دقت میخواند و توجه ویژهای به مطالعه آثار دکتر شریعتی و شهید مطهری داشت. او بارها برای یافتن پاسخ سؤالاتش با شهید مفتح بحث میکرد و تا به جواب نمیرسید، دست بر نمیداشت. همین درایت، ذهن پویا و مطالعه زیاد باعث شد که محبوبه از نظر فکری بسیار فراتر از همسالان خود بیندیشد.
بچهها واقعاً به وفاداری، وفای به عهد، صداقت، نظم، پایداری و صفات انسانی او ایمان پیدا میکردند و این صفات در آنها نهادینه میشد .
او علاوه بر فعالیتهای فوق، اداره کتابخانهای در خیابان سیروس را به عهده گرفته بود و برای بچههای محروم جنوب شهر کتاب میبرد.
جمعه سیاه؛ شهادت محبوبه
صبح روز 17 شهریور 1357 محبوبه ی 17 ساله همراه با دیگر مردم در صفهای فشرده به طرف میدان ژاله رفتند.او که غسل شهادت کرده بود و سلاحهای سنگین مأموران امنیتی بر پشتبام خانههای اطراف میدان را میدید، لحظهای تردید نکرد و خود را به ضلع شمالی میدان، که محل تجمع زنان بود رساند.
دیری نگذشت که صدای گلوله و فریاد همه جا را گرفت و عده زیادی از تظاهرکنندگان در خون خود غلطیدند و به شهادت رسیدند. مأموران رژیم شاه «ابتدا خاکارههای آغشته به بنزین را بر کف خیابان ریخته و آتش زدند و چون انبوه جمعیت هراسان در تلاطم افتاد... آتش مسلسلها را گشودند... همه کوچهها و خیابانهای فرعی را با تانک و زرهپوش مسدود کردند تا کسی را توان گریختن نباشد. هدف، نه پراکندهکردن مردم بود و نه مرعوبساختن. همه گلولهها به قصد کشت شلیک میشد...»
پرچم استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی در دست محبوبه بود. او شجاعانه بر سر عقیده خود ایستاده بود و شعار میداد که ناگهان گلوله، قلب پر ایمانش را شکافت؛ سرو قامتش بر زمین افتاد و در خون خود غلطید تا خونش مهر تأییدی بر حضور زن مسلمان ایرانی در عرصههای نبرد حق علیه باطل باشد.
دکتر محمدرضا احمدی
hastimbaronahdikebastim
در ماده و معنا استکبار را شکست میدهیم
رهبرانقلاب در دیدار اخیر اعضای مجلس خبرگان رهبری:
ما داریم پیش میرویم. ما در مادّه و معنا پیش میرویم؛ ما به توفیق الهی در مادّه و معنا استکبار را شکست میدهیم و آنها را به زانو درمیآوریم و نشان میدهیم که اسلام، اگر چنانچه طرفدارانی داشته باشد که آماده باشند برای مجاهدت کردن و دفاع کردن، قطعاً در هر جا و [هر] نقطهی دنیا پیروز خواهد شد و این الگو خواهد شد برای همهی مسلمانها. ۹۷/۶/۱۵
مجموعه سخننگاشتهای مربوط به بیانات اخیر رهبرانقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری
http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=40423
اختلاف قیمت خودرو، رانت خواری را به وجود می آورد
معظمی، معاون وزیر صمت:
اینکه یکباره ٨ میلیون نفر در سایت شرکت سایپا برای دریافت خودرو ثبت نام می کنند، نشان از اختلاف قیمت بین نرخ واقعی خودرو با نرخی است که در بازار به فروش می رسد و طبیعی است که این وضعیت رانت خواری را به وجود آورد.
قرار بر فروش ١٠٠ هزار دستگاه خودرو توسط شرکت سایپا طی یک هفته بود. با تفاوت قیمتی که در بازار خودرو وجود دارد، هر چه خودرو عرضه کنیم، عطش بازار کم نمی شود، از این رو باید ساز و کاری برای اصلاح قیمت به وجود آید.
مرجع قیمت گذاری خودرو در بازار، سازمان حمایت از حقوق مصرف کنندگان است.
اقتصادی
ShahraraNews
در مدت ۲۴ سال
این سه فرد، به ۹ کشور اسلامی مستقیم یا با واسطه مثل داعش و... حمله کردند
۱۱ میلیون مسلمان را کشتند
و کسی هم به آنها نگفت تروریست
Habiliyan