بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

فتنه هایی که در آخر زمان شیعیان را تهدید میکند

فتنه هایی که در آخر زمان شیعیان را تهدید میکند

فتنههایی که در آخرالزمان شیعیان را تهدید میکنند، کدامند و راه مقابله با آن‌ها چیست؟

در روایات اهل بیت (علیهم السلام) از مواردی به عنوان فتنههای آخرالزمان یاد شده است که به برخی آن‌ها به صورت فهرستوار اشاره می‌کنیم:

1. جهل و عدم شناخت مناسب درباره وجود مقدس امام و نقش او در خلقت و هدایت مردم؛

2. دین شعاری و حرکت نمادین عدهای که خود را مسلمان می‌نامند؛ ولی قرآن و اسلام را کنار گذاشتهاند؛

3. اسلام ستیزی: امام صادق (علیه السلام) از قول پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: «اسلام با غربت ظاهر شد و به زودی نیز چنانکه بود به حال غربت برمیگردد، پس خوشا به حال غربا». مرحوم دوانی در توضیح می‌گوید: غربت دومی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود، توسط مسلمانان در آخرالزمان به وجود می‌آید.

4. دجال: در پی‌آمدن دجال، فتنه‌ای شکل می‌گیرد که مردم را به چالش کشیده، از خداوند متعال دور می‌کند؛ چرا که در ظاهری فریبنده و چهره‌ای جذاب ظاهر می‌شود.

امیرالمۆمنین، علی(علیه السلام) فرمود:

سعادتمند کسی است که او را تکذیب کند و شقی و بدبخت کسی است که او را تصدیق کند؛

امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: امام خود را بشناس؛ پس همانا زمانی که امامت را‌شناختی، هیچ آسیبی به تو نخواهد رسید از اینکه امر ظهور، جلو بیفتد و یا عقب بیفتد

5. تجاوز به جوامع اسلامی و شیعی و کشتار آنان؛

6. گسترش فساد و تباهی از یک سو، و ایجاد شک و تردید درباره ظهور امام موعود و به تمسخر گرفتن انتظار و ظهور، از سوی دیگر.

بر عاشقان امام عصر (علیه السلام) و منتظران ظهورش لازم است در چند زمینه فعالیت کنند:

الف. بالابردن فهم و شناخت درباره امام و امامت، مفاهیم و آموزههای دین، مباحث مهدویت و مفاهیمی که در رابطه با این موضوع است؛

تقوا

ب. وحدت کلمه در سایه رهبری مرجعیت که طبق بیان پیشوایان دین ـ از جمله امام زمان (علیه السلام) ـ همه وظیفه دارند به آن‌ها رجوع کنند؛

ج. عمل به وظایف دین، کسب تقوا، دوری از فساد و جلوگیری از آن، امر به معروف و نهی از منکر؛

د. ایجاد روحیه نشاط و تلاش در خود و جامعه و حرکت به سوی سازندگی و زمینهسازی برای ظهور.

اکنون یادآور می‌شویم که مهمترین عامل برای مقابله با انواع فتنه ها در آخرالزمان، دو چیز است:

1. معرفت و شناخت امام؛ امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید:

امام خود را بشناس؛ پس همانا زمانی که امامت را‌شناختی، هیچ آسیبی به تو نخواهد رسید از اینکه امر ظهور، جلو بیفتد و یا عقب بیفتد.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: «اسلام با غربت ظاهر شد و به زودی نیز چنانکه بود به حال غربت برمیگردد، پس خوشا به حال غربا». مرحوم دوانی در توضیح می‌گوید: غربت دومی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود، توسط مسلمانان در آخرالزمان به وجود می‌آید

در روایتی دیگر می‌فرماید:

هر کس امام خویش را شناخت و آنگاه پیش از آنکه صاحب الأمر قیام کند، از دنیا رفت، بسان کسی است که در سپاه آن حضرت حضور پیدا کرده است. نه؛ بلکه بسان کسی است که زیر پرچم او حاضر شده باشد.

2. رجوع به عالمان: ائمه تکلیف شیعه را در دوران غیبت کبرا، مشخص کردهاند. اسحاق بن یعقوب درباره تکلیف شیعیان در غیبت کبرا از امام مهدی (علیه السلام) پرسید و توقیع (نامه) ذیل در پاسخ او صادر گردید:

… و أما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا فإنهم حجتی علیکم و أنا حجة الله علیهم؛

... و اما در پیشآمدهایی که برای شما رخ می‌دهد، باید به راویان اخبار ما [دانشمندان علوم دینی] رجوع کنید. ایشان حجت من بر شما هستند و من، حجت خدا بر آنانم.

پس مهم‌ترین راه برون رفت از مشکلات در زمان غیبت، شناخت امام و تبعیت از فقهای بزرگ به ویژه ولی فقیه و رهبر جامعه اسلامی است. اگر این مهم به صورت کامل عملی شود، فرد و جامعه، در مقابل طوفان حوادث و خطرات و فتنه ها محفوظ خواهند ماند.

پی‌نوشت‌ها:

1. ملاحم، ص60.

2. مهدی موعود، ص958.

3. همان، ص959.

4. همان، ص965.

5. عقدالدرر، ص333.

6. غیبت نعمانی، ص253.

7. کافی، ج1، ص371.

8. کمال الدین، ج2، ص483.

9. رک: کافی، ج1، ص371، ح1.

10. غیبت نعمانی، ص329، ح2؛ اصول کافی، ج1، ص371.

11. غیبت طوسی، ص290، ح247؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص483، باب 45

#پرسش پاسخ مهدوی

بولوار خواب‌ها

http://uupload.ir/files/2m4g_%D8%A8%D9%88%D9%84%D9%88%D8%A7%D8%B1.jpg

بولوار خواب‌ها

برگ‌و‌بار بوته‌های هرس‌نشده شمشاد، جای خوابی برای در‌امان‌بودن از باد و باران و مأمور است.

مثل یک ساقه‌ بلندِ خشک، زرد و زار است. سینه‌خیز خود را میان بوته‌های بی‌برگ شمشمادها جا می‌دهد. جز کفش‌های کهنه‌ای که برای پایش تنگ است، چیزی از قد بلندش که به نظر بیشتر از ١٨٠‌سانتی‌متر است، پیدا نیست.

انگار جزوی از بوته‌های نیمه‌خشک شمشادهاست. می‌گوید: شهرداری هم گیرش به همین شمشادهاست. چند وقت دیگر کارگرانش می‌ریزند اینجا و همه برگ‌و‌بارش را می‌زنند.

یکی نیست بگوید پدربیامرز! چه کار داری به گل‌ها و علف‌ها. اگر بیاییم وسط شهر خوب است، که می‌خواهی ما را از همین صدمتری دربه‌در کنی؟!

از الان باید به فکر پلاستیکی، چیزی باشیم که بکشیم روی خودمان تا از باران و برف خیس نشویم.

گزارشی تکان دهنده از حال و روز کسانی که وسط صدمتری مشهد، شب را به صبح می رسانند

اینجا بخوانید

http://shahraraonline.ir/news/90364

ShahraraNews

بخش مراقب های ویژه بیمارستان امام رضا(ع) شفت آماده خدمات رسانی است

http://uupload.ir/files/w1r4_%D8%A8%D8%AE%D8%B4.jpg

بخش مراقب های ویژه بیمارستان امام رضا(ع) شفت آماده خدمات رسانی است

به گزارش شفت_نیوز  ، روابط عمومی بیمارستان امام رضا(ع) شفت نسبت به خبر تعطیلی بخش مراقبت های ویژه(CCU) این بیمارستان واکنش نشان داد و آن را تکذیب نمود .

متن کامل این اطلاعیه به شرح زیر است :

بسمه تعالی

پیرو انتشار برخى اخبار نادرست در فضاى مجازى ، بدینوسیله به اطلاع اهالى شریف شهرستان شفت میرساند ، درمانگاه تخصصى بیماری هاى قلب و عروق صبح هاى شنبه و دوشنبه کما فى السابق دربیمارستان امام رضا (ع) شفت برقراربوده و علاوه بر ویزیت درصورت نیاز اکوکاردیوگرافى وتست ورزش نیز براى گیرندگان خدمت ،انجام مى پذیرد.

شایان ذکراست بخش مراقبت های ویژه(CCU) بیمارستان آمادگى پذیرش و خدمت رسانى به بیماران نیازمند بسترى را داشته وخبر منتشر شده درفضاى مجازى مبنى برتعطیلى بخش CCU کذب مى باشد.

روابط عمومى بیمارستان امام رضا (ع) شفت

shaftnews2018

دخترها حواسشان هست...

دخترها حواسشان هست...

خیلی خوب می دانند ...

که وقتِ دلتنگی ...

باید کجا بروند ...

و سرشان را ...

بر شانه هایِ اَمنِ ...

چه کسی بگذارند ...

و از تک تکِ آرزوها ، امیدها ....

و ترس هایشان ...

با چه کسی حرف بزنند ...

و زیباترین خنده ها ...

و مظلوم ترین نگاهشان را ...

برایِ چشم هایِ چه کسی ...

کنار بگذارند...

دختر ها حواسشان هست....

حواسشان هست ...

به عطرِ دست هایِ پدر ..

و دلشان غش می رود برایِ...

نوازش هایِ مردانه اش...

اصلا دوست دارند ..

روزی صد بار صدایش کنند ...

و جانِ بابا تحویل بگیرند!

دخترها ؛ خوب می فهمند....

پدرهایِ عاشق را ..!

دختر ها بی دلیل ...

بابایی نشده اند....

فرشته_رضایی

خبرسوت قطاردرپنج شنبه همین هفته 1آذر

http://uupload.ir/files/98do_%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D8%B3%D9%88%D8%AA.jpg

خبرسوت قطاردرپنج شنبه همین هفته 1آذر

مصطفی سالاری استاندار گیلان در هنگام بازدید از پروژه راه آهن رشت - قزوین گفت:

راه آهن گیلان روز پنجشنبه اول آذر با حضور دکترنوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه و مسئولان وزارت راه و شهرسازی، به صورت اولیه به بهره برداری رسیده و بعد از آن، حدود دو ماه دیگر با حضور رئیس جمهور به طور رسمی افتتاح خواهد شد.

شفت_نیوز

shaftnews2018

حمل مشعل بازیهای آسیایی تهران 1974 (شهریور 1353)

http://uupload.ir/files/4kto_%D8%AD%D9%85%D9%84.jpg

حمل مشعل بازیهای آسیایی تهران 1974 (شهریور 1353)

خیابان آزادی، بعد از میدان انقلاب به سمت میدان و ورزشگاه آزادی

عکسهاے زیرخاکے

Axezirkhaki

(زنگ سلامت) جوانه گندم بخورید

http://uupload.ir/files/17yn_%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87.jpg

جوانه گندم بخورید

جوانه گندم منبع غنی اکسیژن مایع و حاوی قویترین ماده ضد سرطان طبیعت (ویتامین B17)میباشد، که این ماده در هسته سیب نیز موجود است

سلامت

ShahraraNews

قدر داشته هایمان را بدانیم

http://uupload.ir/files/3n2s_%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AC%D8%A7_%D9%BE%D8%A7%D8%B1%DA%A9.jpg

قدر داشته هایمان را بدانیم

اینجا پارک ساحلی است

 سلام بر همه مردم شریف ورزش دوست آستانه اشرفیه

چقدر لذت بخش و فرح انگیز است منظره صبح زود با دیدن مردمی با همت والا و ورزش دوست در پارک زیبای شهرمان آستانه اشرفیه،لطفا کمی به عکس نگاه کنید ببینید دوست داران سلامت با چه اشتیاقی برای سلامت خود تلاش میکنند،درود بر همت شما عزیزان(مسئولین محترم شهر) از شما تقاضا میکنم اول برای سلامتی خودتان،و بعد همگام شدن با مردم عزیزمان،در این پارک در بعضی از صبحها شرکت نموده تا از نزدیک کمی،و کاستی های این پارک کم نظیراستان گیلان را ببینید، و در ترمیم و تغییراتش تجدید نظری نمائید،مثلا:نداشتن پارکینگ ماشین-آسفالت یا سنگ فرش کردن دور تا دور پارک-و..........غیر و.

بنده امید وارم با شناختی که بر خلاقیت و دانش شهردار محترم پیدا نمودم،در کوتاهترین زمان این مسائل را در دستور کارشان قرار خواهند داد،و نماینده محترم شهرستان و فرماندار عزیر،وشورای محترم شهر ایشان را همراهی خواهند نمود.

در نا امیدی بسی امید است

و..........انشاءالله سپید است

دلسوز و دلسوخته شهرم

نظام الدین نوربخش

شعر زیبایی درباره "ارث و میراث":

شعر زیبایی درباره "ارث و میراث":

پیرمردی صاحبِ مال و منال/

می‌گذشت از عمر او هشتاد سال/

با خودش گفتا که پیر و خسته‌ام/

شادم از عهدی که با خود بسته‌ام /

تا نمُردم هر چه دارم وانهم/

سهم فرزندان همین حالا دهم/

بچه‌ها را مطلع زین کار کرد/

پافشاری کرده و اصرار کرد/

سهم دخترها فلان از مال شد/

از پسرها باقی اموال شد/

پیرمرد فارغ شد از مال و منال/

پاک و طاهر شد ز دارائی و مال/

روزها بگذشت و روزی پیر مرد/

دید رفتار عروسش گشته سرد/

با تعرض نیش میزد بر پسر/

بودن بابای تو هست دردسر/

پیرمرد افسرده و غمگین شد/

سینه‌اش چون کوه غم سنگین شد/

لب فرو بست و برون شد از سرا/

تا نبیند آنچه دیده است بینوا/

رفت و در زد خانه‌ی دیگر پسر/

در گشودند تعارفات مختصر/

با کسی حرفی ز دلسردی نزد/

حرفی از مردی و نامردی نزد/

تا که دیگ معرفت آمد بجوش/

آنچه باید نشنود آمد بگوش/

جمله اولاد ذکورش بی‌صفت/

جملگی زن باره و بی‌معرفت /

دختران زین ماجراها بی خبر/

شاد و خرسند بودن از کار پدر/

کور سوئی در دل آن پیر بود/

چونکه امیدش به آن تدبیر بود/

رهسپار خانه داماد شد/

گفت دامادش دل ما شاد شد/

اشک خوشحالی به چشم دخترش/

مات و حیران بود نمی‌شد باورش/

دید دامادش بر او هست بی نظر/

ماندنش آنجا دگر هست درد سر/

او همی گوید که بابایت چرا/

لنگرش را پیچ کرده نزد ما/

ما که تنها وارث او نیستیم/

با حقوق مختصر کوه نیستیم/

خانه شد دوار در گِرد سرش/

چونکه تا این حد نمی‌شد باورش/

این چنین اندیشه‌اش بیدار شد/

موسم پیری رسید و خار شد/

عاقبت تدبیر خود را کار بست/

نقش یک گنجینه در افکار بست/

رفت در بازار صندوقی خرید/

آشنائی در رهش آمد پدید/

گفت چه داری اندر این گنجینه‌ات /

این چنین چسبانده‌ای در سینه‌ات /

گفت اگر گوشَت ز رازم کَر بود/

صندوقی مملو ز سیم و زر بود/

راز او افشا شد در سطح شهر/

بچه‌ها پیدا شدند آسیمه سر/

ای بقربان تو ای بابای من/

تو کجائی ای گل زیبای من/

خانه ما بی تو تاریک است و سرد/

تو چراغ خانه‌ای ای شیرمرد /

الغرض با التماس و احترام/

شد پذیرائی دگر هر صبح و شام/

لیکن از گنجینه‌اش غافل نبود/

هر کجا می‌رفت حملش می‌نمود/

جنگ و دعوائی سرش کردند بپا/

خانه بی بابا نباشد باصفا/

فکر و ذکر بچه‌ها گنجینه بود/

گنج واهی بود....دردِ سینه بود/

عاقبت، قالب تهی کرد پیرمرد/

رفت و شد آسوده از رفتار سرد/

باز کردند بچه‌ها گنجینه را/

صندوقی مملو ز درد سینه را/

شد نمایان استخوانِ دستِ خر/

نامه‌ای رویش بجای سیم و زر/

نامه را خواندند چنین بنوشته بود/

قصه عمری به آخر گشته بود/

زنده بر مال و منالت باش پیر/

تا نگردی همچو من خار و اسیر/