فردا چهارشنبه 26 مرداد 1401هجری خورشیدی ، 19 محرم الحرام 1444 هجری قمری و 17 آگوست 2022 میلادی است.
#اوقات_شرعی_رشت
اذان صبــح 4:55
طلوع آفتاب 6:29
پیکر سایه پنجشنبه تشییع میشود
یلدا ابتهاج: پیکر پدرم روز پنجشنبه ۲۷ مرداد ساعت ۹ صبح از مقابل تالار وحدت تهران تشییع میشود. مراسم خاکسپاری نیز جمعه ۲۸ مرداد ساعت ۹ صبح در باغ محتشم رشت برگزار میشود.
یادداشت سید حسن خمینی به یاد هوشنگ ابتهاج: طعم سخنش دلنشین بود
شفقنا – حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در پیامی به مناسبت درگذشت هوشنگ ابتهاج نوشت: زبان شعر هوشنگ ابتهاج سعدی گونه است و اگرچه در چند غزل طنین ترقص مولانا را همراه شعر خود کرده اما باز هم استحکام اشعارش به سعدی می ماند و همین هم طعم سخن او را دلنشین تر می سازد.
به گزارش شفقنا، استاد سیدحسن خمینی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
نوجوان بودم که اولین بار نام «سایه» به گوشم خورد. وقتی غزل جاودانه ی «نشود فاش کسی آنچه میان من و توست» را خواندم و مبهوت مضمون و ساختار عالی آن شدم و فهمیدم که شاعر آن، ه. الف.سایه است.
هیچگاه او را نزدیک ندیدم، ولی احساس می کنم او را می شناسم. شاید این حس بیش از هر چیز مرهون کتاب بی نظیر «پیر پرنیان اندیش» باشد. جالب آنکه تاکنون نویسندگان خوش ذوق این کتاب را هم ملاقات نکرده ام ولی به نظرم این کتاب در معرفی یک شخصیت، کاری است فراتر از معمول و با دقت و ذوق و نکته سنجی و در قالبی بسیار دلنشین و جدید نگاشته شده است. و احتمالا همین کتاب دو جلدی بیشتر سایه را برای امثال من ملموس کرده است.
زبان شعر هوشنگ ابتهاج سعدی گونه است و از پیچیدگی های سبک هندی فاصله دارد و کمتر رندی های حافظ را همراه دارد و اگرچه در چند غزل طنین ترقص مولانا را همراه شعر خود کرده اما باز هم استحکام اشعارش به سعدی می ماند. و همین هم طعم سخن او را دلنشین تر می سازد
میرحسین فراماسون
روزنامه کیهان اسنادی را بررسی کرده که نشان میدهد میرحسین موسوی در دهــه ۶۰ عـضـو لـژ فـراماسـونـری قسطنطنیه شده است. در ادامه چند مورد از این اسناد را میخوانید.
مفهوم نهى ارشادى امام حسین (ع) به زینب کبرى (س)/ پاسخ حضرت آیت الله سید صادق روحانی
حضرت آیت الله العظمی سید صادق روحانی به پرسشی درباره وصیت امام حسین (ع) به حضرت زینب(س) پاسخ گفته است.
به گزارش شفقنا متن پرسش وپاسخ مطرح شده بدین شرح است:
استفتاء:مفهوم و مقصود امام حسین علیه السلام از منع نمودن خواهر گرامى اش زینب کبرى علیها السلام در این فرموده ایشان چیست: «خواهرم تو را سوگند مى دهم و از تو مى خواهم که سوگند مرا نشکنى، چون به شهادت رسیدم بر [مصیبت] من گریبان چاک نکن و صورت خود را خراش مده و ناله و شیون ننما» (1)؟
جواب:باسمه جلت اسمائه؛ آنچه به کمک قرائن بیرونى به دست مى آید این است که امام حسین علیه السلام مى خواستند بانو زینب کبرى علیها السلام و زنان همراهشان نقش ایشان را در زمان بعد از شهادت حضرتش ادامه دهند و از آنجا که ایفاى این نقش نیازمند قدرت و سرسختى زیادى می باشد، حضرت علیه السلام جهت راهنمایى ایشان این گونه آشکار نمودن ضعف و ناتوانى را منع فرمودند و این نهى یک نوع نهى ارشادى محسوب مى شود
سلمان رشدی چندین ضربه چاقو خورده است
روزنامه نیویورکتایمز به نقل از یک شاهد عینی گزارش داده سلمان رشدی مورد اصابت چندین ضربه چاقو قرار گرفته و در خون خود غلتیده است.
روزنامه دیلیمیل مدعی شده او مورد اصابت ۱۰ یا ۱۵ ضربه چاقو قرار گرفته است
افرادی که برای کمک به نویسنده مرتد ۷۵ ساله بالای سر او حاضر شدهاند میگفتهاند: «نبض دارد، نبض دارد.»
مبانی فقهی حکم اعدام سلمان رشدی بررسی می شود
مبانی فقهی حکم اعدام سلمان رشدی با رویکرد پاسخ به شبهات به همت موسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا علیه السلام با ارائه آیت الله سیفی مازندرانی برگزار می شود.
گفتنی است این برنامه چهارشنبه 26 مرداد 1401 ساعت 10:30 الی 12 در بستر فضای مجازی به آدرس تلویزیون اینترنتی فقه نظام ساز و اسکایپ برگزار خواهد شد.
نقش هاشمی رفسنجانی در فتنه 88 بهروایت مورخ خبیر انقلاب اسلامی
گزیدهای از سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی در جمع مسئولان نمایندگیهای مقام معظم رهبری در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 25مرداد1388
در آستانه سالگرد فوت آقای #هاشمی_رفسنجانی /20
...جرقه فتنه [بعد از انتخابات 1388] وقتی زده شد که آقای هاشمی رفسنجانی آن نامه کذایی و سرگشاده را به مقام معظم رهبری نوشتند و درحقیقت با آن نامه اعلان جنگ دادند؛ آن نامه در حقیقت اعلان جنگ بود. قهرا این موضوعی است که با جریانهای گذشته و با فتنهانگیزیهایی که در طول این۳۰ سال شد خیلی تفاوت داشت. البته ما جریانی مثل شیخ حسینعلی منتظری داشتیم اما در اینجا [موضوع] خیلی تندتر و شکنندهتر بود...
اگر شما در زندگی آقای هاشمی رفسنجانی مطالعه داشته باشید میبینید یکی از ضعفهای بزرگ آقای هاشمی، که خیلی خطرناک است، #غرور است؛ کافی است شما خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی را مطالعه کنید میبینید خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی به گونهای ترسیم شده که انگار ایشان رهبر انقلاب بوده، ایشان امام را هدایت میکرده، خیلی مواقع امام اشتباه میکرده و ایشان میآمده با امام کلنجار میرفته [و] بحث میکرده، چیزی نمانده که بگوید «در حقیقت من رهبر بودم و امام به خاطر موقعیتی که داشت سیاست مرا اجرا میکرد» این از غرور ریشه میگیرد، غروری که در شخص هست باعث میشود خودش را اینگونه ببیند. آقای هاشمی رفسنجانی بعد از رحلت امام خودش را «مرد شماره یک» میدید. در زمان امام خودش را «مرد شماره دو» میدید البته اینطور بود. نمیدانم شما یادتان هست یا نه واقعا مدتی از نظر تحلیل سیاسی آقای هاشمی را به عنوان «مرد شماره دو» میشناختند [ایشان] بعد از امام «مرد دوم» محسوب میشد بعد از رحلت امام ایشان فکر میکرد درست است [که] به ظاهر مقام معظم رهبری به عنوان [مقام] ولایت و رهبر جامعه حضور دارد اما باید تمام نظام، ولیفقیه، رئیس دولت، رئیس مجلس، سران دیگر، همهشان در زیر مهمیز او باشند در حقیقت او هدایتکننده باشد و آنها اجراکننده، [روحیهای] شبیه روحیه صدامی؛ حزب بعث وقتی در عراق به قدرت رسید رئیسجمهور به ظاهر #احمدحسن_البکر بود اما همه میدانستند کارگردان اصلی پشت پرده #صدام است [در حالی که] صدام آنموقع هیچ سمتی نداشت حتی نظامی هم نبود میدانید که یکدفعه الکی لباس ارتشی بر تن کرد و یادم نیست با درجه سرهنگی یا درجه دیگری [به یک نظامی تبدیل شد]....
وقتی که آقای هاشمی احساس کرد مقام معظم رهبری براساس آن رسالت الهی، بر اساس آن خصوصیات اخلاقی معنوی و عرفانی که دارد طبق وظیفه خودش عمل میکند [و] اینجور نیست که بگوید «چون با هم رفیق بودهایم، چون با هم سابقه طولانی داشتهایم، چون آقای هاشمی رفسنجانی در مجلس خبرگان، در مسئله رهبری من، نقش مهمی داشته پس حالا باید حق و سهم او را در نظر گرفت».
همینجا عرض کنم این موضوعی که اطرافیان و نورچشمیها و آقازادههای آقای هاشمی دائما این طرف و آن طرف مطرح میکنند که: «پدر ما آقای خامنهای را به رهبری رساند» همین مسئله درباره حضرت امام هم فراوان گفته شده؛ آقای منتظری هم در خاطراتش مفصل به آن پرداخته که «من در رسیدن آقای خمینی به مقام مرجعیت نقش داشتم» این طبیعی است که افراد قدرتطلب چنین ادعاهایی داشته باشند اما حقیقت این است که آنچه باعث شد حضرت امام به مقام ولایت و مرجعیت برسند علم، معنویت [و] سیاست ایشان بود؛ کسی در این قضیه نقش اساسیای نداشت. از آقای هاشمی باید سؤال کرد «اگر شما در آن روز مقام معظم رهبری را در مجلس خبرگان به عنوان رهبر تأیید نمیکردید، چه کسی میخواست [رهبر] باشد؟ چه کسی را داشتید؟ امروز چه کسی را دارید؟ امروز چه کسی میتواند تالی تلو مقام معظم رهبری تلقی بشود؟» این شما نبودید که ایشان را به مقام رهبری رساندید، این ویژگیهای خود ایشان بود، خصوصیات خود ایشان بود، معنویت خود ایشان بود و اینکه ایشان خیرالموجودین بودند و هستند، بعد از امام واقعا کسی [را] که بتواند یک چنین مسئولیت و رسالت بزرگی را بر عهده بگیرد نداریم اینها دیگر کملطفی اینها است در هر صورت وقتی که ایشان دید که نمیتواند رهبری را آلت دست قرار دهد امیدش به این بود که اقلا دولتهایی که به قدرت میرسند در خدمت او باشند، نظر او را اجرا کنند، سیاست او را اجرا کنند، با ایشان مشورت کنند، افراد و اعضای وابسته به او را در کابینهها جا بدهند...
خیلی جالب است [با مطالعه] خاطرات هاشمی رفسنجانی تفاوت فکری او با امام و دید امام نسبت به مردم و دید او نسبت به مردم [مشخص میشود]، او در خاطراتش مینویسد: «وقتی #بنیصدر به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد ما بنیصدر را شناخته بودیم، خیلی با امام صحبت کردیم که بنیصدر را کنار بزند. اما امام نسبت به بنیصدر نظر مثبت داشت و هر چه ما در این زمینه با امام صحبت میکردیم نتیجهای نداشت حتی من گریه کردم ولی امام سفت و سخت از بنیصدر حمایت میکرد تا بالاخره معلوم شد که نظر ما درست است» خوشبختانه ابوالحسن بنیصدر خاطرات خودش را در فرانسه منتشر کرده، کاش این کتاب [به] ایران بیاید و لااقل این قسمت [آن] در دسترس مردم قرار بگیرد، [بنیصدر] میگوید: «وقتی که من رفتم به آقای خمینی گفتم که میخواهم کاندید بشوم ایشان مخالفت کرد. گفت: شما به سه دلیل صلاحیت ندارید؛
۱- ولایت فقیه را قبول ندارید.
۲- نظر منفی نسبت به روحانیان دارید.»
[و مورد] سوم الان یادم نیست. امام در نامه ۶/۱ خطاب به آقای منتظری میگوید: «والله من به بنیصدر رأی ندادم» قسم جلاله میخورد. امام بهتر از هرکسی بنیصدر را میشناخت. تفاوت امام با امثال هاشمی رفسنجانی در این بود که امام اینجور نبود [که] تا روزی که به قدرت نرسیده دم از مردم بزند، دم از خلق بزند و وقتی که به قدرت رسید بگوید گور پدر مردم [و] دیگر به مردم اعتنا نکند. امام به بنیصدر رأی نداد، بنیصدر را برای ریاست جمهوری صالح نمیدانست اما نیامد مردم را هدایت کند و بگوید بنیصدر اینجوری است، اجازه داد که مردم خودشان راه را پیدا کنند...
امام به مجلس خبرگان، به همین آقای هاشمی رفسنجانی، گفت: «آقای منتظری را به عنوان قائممقام تعیین نکنید! صلاح نیست.» و ایشان نظر امام را زیر پا گذاشت و ایشان را به عنوان قائممقام تعیین کرد. وقتی ایشان و مجلس خبرگان، آقای منتظری را به عنوان قائممقام تعیین کردند امام قهر نکرد، [نخواست] نظر منفی داشته باشد [و] نق بزند [که] «من از اول گفته بودم» به افکار مردم، به نظر مجلس خبرگان احترام گذاشت [و] خیلی مسائل را به آقای منتظری تفویض کرد؛ این تفاوت یک مرد خدا با انسانهای قدرتطلب است که به نظر جمع، به نظر اکثریت احترام میگذارد. ...
شبی که امام از دار دنیا رحلت کردند، من در #جماران بودم. ساعت ده شب بود که امام چشم از جهان فرو بست، آقای هاشمی آنجا به مرحوم احمد آقا به شدت اصرار داشتند: «شما خبر فوت امام را اعلام نکنید، بگوییم که مردم به مساجد بروند برای سلامتی امام دعا [کنند] و ختم امن یجیب [بگیرند] تا ما بتوانیم در مجلس خبرگان رهبر بعدی را تعیین کنیم [و خبر فوت امام] بعدا اعلام شود» [ایشان] نگران این بود که اگر قبل از اینکه مجلس خبرگان رهبر جدید را انتخاب کند خبر فوت امام منعکس شود، شیرازهمملکت از هم بپاشد این نشاندهنده عدم شناخت نسبت به مردم است یعنی [ایشان] هم نسبت به مردم خوشبین نیست، نسبت به مردم دید درستی ندارد، مردم را نشناخته و هم اصلا نسبت به مردم بیاعتناست از اول میخواهد به مردم دروغ بگوید، از اول میخواهد با مردم برخورد دوگانه داشته باشد این سیاستبازی از مسائلی است که متأسفانه آقای هاشمی را به چالش کشانده [ایشان] نه تنها با مردم حتی با خودیها [هم] اینگونه برخورد میکردند...
متن کامل سخنرانی در پایگاه رسمی بنیاد تاریخپژوهی