بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

خوشا آنان که دانشجو ندارند

دوتا اینسو دوتا آنسو ندارند

که از شهریه ها غمباد گیرند

چو پولی تا نوک پارو ندارند

هر آن کس را که دیدی هست دلشاد

بدور از ناله و اندوه و فریــاد

بدان فرزند ایشان نیست راهی

پـدرجان ، سوی دانشگاه آزاد

غذایش را بجز کوکو ندیدم

به زیر پاش یک زیلو ندیدم

درون خانه اش را هرچه گشتم

به غیـر از پنج دانشجو ندیدم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.