بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

نه نفسی مونده برام، نه رمقی داره صدام

نه نفسی مونده برام، نه رمقی داره صدام

نه نفسی مونده برام/ نه رمقی داره صدام
نه دیگه به تو می رسم یا مولا

تو کجای این عالمی/ که ببینی تو کوچه ها
شبیه خودت بی کَسم یا مولا

سرِ منه، که بی سامونته/ آقا از سرت بلا به دور
دل منه، که عزا خونته/ دلت از غم و عزا به دور

تو گوشم، صدای مادرت میاد
اشک من برای دخترت میاد
می دونم، تو کوفه چی سرت میاد

(واویلا واویلا) یا مولا مولا

نکنه رسیده به تو / نامه من بی قرار
نکنه تو و راهی آقا، واویلا

به غیر منِ بی پناه / کی می دونه درد تو رو
آخه بی پناهی آقا، واویلا

ذکر لبام، تموم نفسام / سوی کوفیا نیا نیا
غریب آقا، امام بی پناه/ شه کربلا نیا نیا

آه از دل، که می تپه برای تو
آه از تو، که عالمی فدای تو
از داغ و بلای کربلای تو

(یامولا یامولا)

شاعر: رضا یزدانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.