بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

مهربانی های مادر – دختر

مهربانی های مادر دختر

قبل ازبیماری گاه رابطه مادر و دختر شکرآب میشدوکلامشان تند وحتی به تلخی میزد می شد (تلخ آب)کام هردو تلخ می شد وکسانی که می شنیدند حتی البته گاهی هم به شیرینی سخن می گفتندوشیرین می شد زندگی اماخط های تلخ  یکی درمیان درکتاب زندگی شان می نشست می شد مثل زمینی که پرباشد ازکوه ودره بلندی پستی وایضا پرتگاه اما....امابیماری مادررابه بیمارستان کشاندودختر که جای خالی مادرنگاهش راپر می کردپرشدازانگیزه ازمحبت وراهی بیمارستان شد تابه قولی فضای همه محبت های ناکرده رابه جاآوردمهربانی رادرحق مادرتمام کردومادرهم دریافت که چقدربه دخترش علاقه داردوچقدر این محبت صمیمانه به دل می نشیندوچنین شدکه دخترشد پرستارمادرواجازه ندادکس دیگری به عنوان همراهی بیمارشبی رادرکنامادرش صبح کندبااینکه بسیاری ازخانم های اقوام اصرارداشتندتابمانندودختربه درس وبحثش برسدامادخترنگذاشت اومیخواست لحظه به لحظه سلول های بدنش را ازعطروجودمادرسرشارباشدمیخواست ناله های مادر را باجان گفتن برپابنشاندومیخواست رابطه زیبای مادر دختری رااین (ادا)کندتاحسرت قضای مهربانی های به شکوفه نشسته بردل وجانش نماندآری بیماری مادراگرچه دردناک بودولحظه های بیماری اگرچه تلخ ترازتلخ بوداما روی شیرین وزیبای سکه بیماری شکوفاشدن عشق مادر- دختری بود کشف معدن محبت آنان را بسوی هم می کشانددارویی که هزاربارازدارویی که پزشکان نسخه اش رامی نوشتند موثرتربود وهمین دارو هم مادررانیروبخشید تابرپاشد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.