بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

ای حرمت قبلة حاجات ما

ای حرمت قبلة حاجات ما

یاد تو تسبیح ومناجات ما

تاج شهیدان همه عالمی

دست علی ماه بنی هاشمی

همقدم قافله سالار عشق

ساقی عشاق و علمدار عشق

سرور و سالار سپاه حسین

داده سر و دست براه حسین

عم امام و اخ و ابن امام

حضرت عباس علیه السلام

ای علم کفر نگون ساخته

پرچم اسلام برافراخته

مکتب تو مکتب عشق و وفاست

درس الفبای تو صدق و صفاست

شمع شده آب شده سوخته

روح  ادب را ادب آموخته

آب فرات از ادب تست مات

موج زند اشگ بچشم فرات

یاد حسین و لب عطشان او

و آن لب خشکیده­ی طفلان او

ساقی کوثر پدرت مرتضی است

کار تو سقائی کرب و بلایت

هر که بدردی بغمی شد دوچار

گوید از یکصد و سی و سه بار

ایعلم افراشته در عالمین

اکشف یا کاشف کرب الحسین

از کرم و لطف جوابش دهی

تشنه اگر آمده آبش دهی

چون نهم ماه محرم رسید

کار بدانجا که تو دانی کشید

از عقب خیمه­ی صدر جهان

شاه فلک جاه ملک آشیان

شمر بآواز ترا زد صدا

گفت کجائید بنو اختنا

تا برهانند زهنگامه­ات

داد نشان خط امان نامه­ات

رنگ پرید از رخ زیبای تو

لرزه بیفتاد بر اعضای تو

من بامان باشم و جان جهان

از دم شمشیر و سنان بی­امان

دست تو نگرفت امان نامه را

تا که شد از پیکر پاکت جدا

مزد تو زین سوختن و ساختن

دست سپر کردن و سرباختن

دست تو شد دسته شه لافتی

خط تو شد خط امان خدا

چار امامی که ترا دیده اند

دست علم گیر تو بوسیده­اند

طفل بدی مادر والاگهر

برد ترا ساحت قدس پدر

چشم خداوند چودست تو دید

بوسه زد و اشگ زچشمش چکید

با لب آغشته بزهر جفا

بوسه بدست تو بزد مجتبی

دید چو در کرب و بلا شاهدین

دست تو افتاد بروی زمین

خم شد و بگذاشت سر دیده­اش

بوسه بزد با لب خشکیده­اش

حضرت سجاد هم آندست پاک

بوسه زد و کرد نهان زیرخاک

مطلع شعبان همایون اثر

بر ادب تست دلیلی دگر

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.