بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

الســـلام علیک یــا ابـــا عبــــدالله

تو که یک گوشۀ چشمت غم عالم را بُرد

نم اشکت گنه حضرت آدم را برد

از بهشت تو چه گوییم که از روز ازل

روضه ات را که خدا خواند؛ جهنم را برد

شیشۀ عطر شما در دل آدم که شکست

عطر انفاس بهشتت دل آدم را برد

هر که از کرببلا رفت محرم را باخت

هر که در کرببلا ماند محرم را برد

زمزم کعبه پس از کرببلا شیرین شد

اشک شش ماهۀ تو شوری زمزم را برد

تو که رفتی به خدا چادر خیمه افتاد

و سپس باد جفا معجر مریم را برد

کینه های عرب از بدر و حنین و اُحدت

ساربانی شد و انگشتر خاتم را برد

آه انگشتر تو دست جسارت افتاد

بعد از آن پیرهنت نیز به غارت افتاد

 الســـلام علیک یــا ابـــا عبــــدالله

مریم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.