بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

زنده باد برجام!


زنده باد برجام!

 

 

...آره خواهر جون... باور کن انقدر خوشحالم که نگو. صبح مسعود داشت میرفت سر کار، بهش گفتم دیگه چی میگی؟ حالا که قراره هواپیماهای نو بیاد بهونه‌ت چیه؟ دستاش رو برد بالا و گفت تسلیم! گفتم پس تا پر نشده برو برای همین عید دو تا بلیط جزایر قناری اوکی کن. حیوونکی توی این سالها خیلی میترسید که توی راه سقوط کنیم.

چی؟ فدات بشم! ما که زیاد مزاحم شدیم... نه بابا... امشب که نمیرسیم... مسعود امشب دیر میاد... آره... باید ماشین رو ببره نمایندگی... چه میدونم خواهر! میگه ببرم ببینم حالا که تحریمها برداشته شده چراغ فابریکش پیدا میشه یا نه؟ همون موقع که میخواست پورشه بخره گفتم نخر ها، گوش نداد!

کدوم؟ همون تاج معرقه؟ تو رو خدا... آره آره... از ژورنالش عکس بگیر بفرست... نه بابا کاری نداره که... اینترنتی میخریم میفرستن دیگه. یه هفت نفره ش رو میخوام... فقط خدا کنه دلار قبول کنن چون حال ندارم برم چنج کنم... یه ماهه میاد....آره بابا الان ه تحریمها برداشته شده زود میاد...

- مامان... مامان....

- چی میگی؟

- مامان...

- ببخشید زهره جون... برم ببینم این بچه ی میگه... فدات شم...

- چی میگی؟

- امروز آقا ناظم گفت اگر 20 تومن کمک به مدرسه رو فردا نیاری رات نمیدم سر کلاس...

- غلط کرد گفت... الان هم که تحریمها لغو شده باز کمک داوطلبانه میگیرن؟

- پول ندی من نمیرم مدرسه... دیگه روم نمیشه  سر صف اسمم رو بخونن...

- بیخود میکنی... بزار بابات بیاد ببینم چی میشه... امشب یارانه ها رو میریزن....

رحمان ازتهران

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.