بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

از دست قلب و دست دلم ؛ درد میکشم

از دست قلب و دست دلم ؛ درد میکشم
هی میکشم نفس ؛ به رخ زرد ؛ می کشم
دستی ؛ بر این عقیده ام امشب ؛ که میرسد
بختی برای این من شبگرد؛ می کشم
پایی به راه رفتن از این ؛ اوج مخمسه
من انتظار مرگ شب سرد ؛ می کشم
هی زجر از این قفس و رهایم ؛ نمی کند
نقشی ز عمر خسته که شد طرد می کشم
بر این ورق ؛ خطی؛ از انتهای ؛ عمر
از دست قلب و دست دلم ؛ درد میکشم
ازحضور سبز و زیبایتان سپاسگزارم

ANI

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.