بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

مواظب وعده هایمان باشیم ...


پادشاهی در زمستان به نگهبان گفت:

سردت نیست ؟ گفت عادت دارم

گفت:  میگویم برات لباس گرم بیاورند

و فراموش کرد !!!

صبح جنازه نگهبان را دیدند روی دیوار نوشته بود:

به سرما عادت داشتم اما وعده لباس گرمت مرا از پای در اورد!

 

مواظب وعده هایمان باشیم ...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.