بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت
بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

بسکه ماندم درغریبی وطن ازیادم رفت بسکه ماندم درقفس بوی گل ازیادم رفت

زنجیر

زنجیر

عهد بستیم که من جا نزنم... ممکن نیست
موج در موج به دریا نزنم؟ ممکن نیست

یوسفی بنده‌ی من باشد و در پیرهنش
چنگ با شور زلیخا نزنم؟ ممکن نیست

سهمم از وسوسه‌ها، سیب نباید باشد
بوسه بر گونه‌ی حوّا نزنم؟ ممکن نیست

عشق پیداتر از آن است که پنهان مانَد

به جنون، رنگ تماشا نزنم؟ ممکن نیست

گفته بودم پس از این شعر نمی‌گویم... آه...
گفتم امّا چه کنم؟ جا نزنم؟ ممکن نیست!
::
رضا احسان‌پور

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.